سابقه تاریخی روابط با ژاپن
سابقه تاریخی روابط با ژاپن
ماجرای برقراری رابطه سیاسی
سیچی ما توسو تو مورخ معاصر ژاپنی در کتابی بنام پرسپولیس نوشته است" بی تردید در دوران باستان و بیش از هزار سال پیش گونه ای از ارتباطات معنوی و فرهنگی میان ایران و ژاپن از طریق جاده ابریشم برقرار گردیده و فرهنگ و تمدن این دو سرزمین از یکدیگر تاثیر پذیرفته اند در شهر نارا گنجینه ای هست که در آن تعدادی از اشیا که از طریق جاده ابریشم از ایران به ژاپن منتقل شده است وجود دارد معروف است که در سال ۱۲۱۷ م راهبی ژاپنی به نام کیوسی برای آموختن آیین بودایی نزد راهبان چین به آن کشور سفر کرد در جنوب چین با چند بازرگان ایرانی آشنا شد و از آنها خواست چند خط فارسی برایش بنویسند این دستخط هم اکنون در موزه ملی کیوتو میباشد * جهان یادگار است و ما رفتنی
* زِ مردم نماند جز از مردمی
* فردوسی * قدیمی ترین شعر فارسی که در سالهای حدود 1217 میلادی توسط راهبه بودایی بنام کیو سی وارد ژاپن شد. این دستخط هم اکنون در موزه کیوتو قرار دارد. خانم اوکادا ایرانشناس ژاپنی گفت : تا مدتها نمی دانستم که این بیت " جهان خرمیبا کس نماند /فلک روزی دهد روزی ستاند" و " جهان یادگارست و ما رفتنی/ بمردم نماند به جز مردمی" از چه شاعری است که هنگام ترجمه ویس و رامین اسعد گرکانی با آن مواجه شدم که بیت اول از ایشان است و بیت دوم از شاهنامه فردوسی است.اسلام و مسلمانان در ژاپن مردم ژاپن از یک قرن پیش با ترجمه کتابی به نام زندگانی حضرت محمد ص از انگلیسی به ژاپنی در سال ۱۸۷۷ با مفاهیمی از اسلام آشنا شدند اما موثرترین عامل معرفی اسلام ژاپنیها مسلمانان ترکستان روسیه بودند که با وقوع انقلاب کمونیستی ۱۹۱۷ از جمهوریهای آسیای میانه مهاجرت و به ژاپن آمده بودند برای برگزاری مراسمات اسلامی اقدام به ساختن مسجد کردند پس از آن مسلمانان دیگری از مالزی پاکستان هند و اندونزی به ژاپن مهاجرت کردند و تعداد اندکی نیز از بومیان ژاپنی به اسلام گرویدند مسلمانان ژاپن عمدتاً شافعی مذهب هستند . وجود قرارداد لغو روادید میان ایران و ژاپن از سال ۱۳۵۳ میان دو کشور باعث شد که بعد از انقلاب و به خصوص بعد از جنگ ایران و عراق تعداد زیادی از جوانان ایرانی برای کار عازم ژاپن شدند بعضی از این افراد در ژاپن ساکن شده و ازدواج نمودند و جمعیت ایرانیان مقیم ژاپن بیش از ده هزار نفر ارزیابی میشود قرارداد لغو روادید در سال1374 بین دو کشور لغو شد.اکنون 70 هزار مسلمان در ژاپن هستند که 40 هزار آن مهاجر هستند و سی هزار بومی
ابن خردابه از ژاپن به عنوان کشور واق واق (WAK -WAK) cartographer Ibn Khordadbeh, who نام برده واق واق معرب شده واک واک است که ان زمان به منطقه ای در ژاپن گفته میشده است
"lands of Waqwaq" twice:
East of China are the lands of Waqwaq, which are so rich in gold that the inhabitants make the chains for their dogs and the collars for their monkeys of this metal. They manufacture tunics woven with gold. Excellent ebony wood is found there.” And: “Gold and ebony are exported from Waqwaq.[3]Mahmud Kashgari's 11th century atlas indicates the land routes of the Silk Road and Japan in the map's easternmost extent. *******
https://en.m.wikipedia.org/wiki/Islam_in_Japan
ماجرای اولین سفر رسمی مقامات ژاپنی به ایران و واکنش ناصرالدین شاه | فساد دولتمردان ایرانی در سفرنامه دیپلمات ژاپنی
سایت parssea نوشت: تابستان ۱۲۵۹ شمسی (۱۸۸۰ میلادی) بود. یک روز صبح اهالی بوشهر با خبر پهلو گرفتن یک کشتی جنگی با پرچمی ناشناخته از خواب بیدار شدند. دولت ژاپن ناوچه «هی ئی» را به خلیج فارس فرستاده بود. ماموریت این ناوچه رساندن یوشیدا ماساهارو، نماینده دولت ژاپن و هیات همراهش به ایران بود.
ناصرالدین شاه در دومین سفرش به اروپا در ۱۲۵۷ شمسی (۱۸۷۸ میلادی) در سن پترزبورگ روسیه با تاکیاکی انوموتو، وزیر مختار ژاپن دیدار کرد تا درخواستش برای برقراری روابط دو جانبه را مطرح کند.
ناصرالدین شاه ژاپن را میشناخت و در پی گسترش روابط دیپلماتیک با کشورهای مختلف بود تا شاید بتواند از نفوذ سیاسی و اقتصادی روسیه و بریتانیا در ایران بکاهد.
در آن زمان نخبگان ژاپن بر این باور بودند که کشورهای اسلامی از غافله پیشرفت در علم و فناوری عقب ماندهاند و متاع چندانی برای کمک به پیشرفت و ترقی کشورشان ندارند.
اما گزارش وزیر مختار ژاپن از دیدارش با شاه ایران، دولت این کشور را به بررسی روابط تجاری با ایران علاقمند کرد.
سفر پرخطر
وزارت امور خارجه ژاپن در آوریل ۱۸۸۰ به یوشیدا ماساهارو که دیپلماتی جوان و تحصیل کرده بود، ماموریت داد به ایران و عثمانی سفر کند و راههای برقراری رابطه بازرگانی با این دو کشور اسلامی را بررسی کند. سروان نوبویوشی فوروکاوا از ستاد ارتش ژاپن و پنج بازرگان آقای یوشیدا را در این ماموریت همراهی میکردند.
]سوابق تاریخی ارتباط ایران و ژاپن - روابط ایران و ژاپن یوشیدا ماساهارو دیپلمات ژاپنی (سمت راست) و نوبویوشی فوروکاوا نماینده نظامی هیات اعزامی
دولت ژاپن برای نمایش قدرت، هیات اعزامی را با ناوچه هی ئی روانه خلیج فارس کرد. ناوچه هی ئی که در بریتانیا ساخته شده بود، علاوه بر سه بادبان به موتور بخار مجهز بود و ۹ توپ حمل میکرد. این کشتی سریع السیر فاصله ژاپن تا ایران را در ۴۵ روز طی کرد.
سفر زمینی از بندر بوشهر به تهران هم تقریبا همین حدود اندازه طول کشید اما سختی راه طوری بود که قابل مقایسه با عبور از آبهای پر تلاطم اقیانوس نبود. به نوشته یوشیدا ماساهارو، جادههای ایران ناهموار و خراب بودند، راهزنان بر جادهها تسلط داشتند، از امنیت خبری نبود و کاروانسراها وضعیت مناسبی نداشتند.
یوشیدا ماساهارو و همراهانش سر راه تهران از شیراز و اصفهان هم دیدن کردند.
یوشیدا یک هندی آشنا به زبان فارسی را به عنوان مترجم استخدام کرده بود تا به او در برقرار کردن ارتباط با مردم ایران کمک کند.
پادشاه کنجکاو
ناصرالدین شاه هیات دیپلماتیک ژاپن را در ششم مهر ۱۲۵۹ (بیست و هفتم سپتامبر ۱۸۸۰) به حضور پذیرفت. او در این دیدار از امپراتور ژاپن به عنوان برادر عزیز خود نام برد و خواهان برقراری روابط دوستانه میان دو کشور شد.
ناصرالدین شاه در بخشی از سخنانش گفت: اگر چه ممالک ژاپن با ممالک ما بعد مسافت دارد ولی نظر به این که این دو دولت در قطعه آسیا واقع بوده و هر دو از دول مشرقیه میباشند، قلب ما با قلب اعلی حضرت امپرتور ژاپن متحد میباشد.
نسخه رسمی سخنان پادشاه قاجار در این دیدار که به دو زبان فارسی و انگلیسی تقدیم هیات ژاپنی شد، در آرشیو اسناد وزارت خارجه این کشور نگهداری میشود.ناصرالدین شاه از این که ماموریت آقای یوشیدا به برقراری روابط تجاری محدود شده، تعجب کرد ولی این موضوع توجه او را به ژاپنیها کمرنگ نکرد.ناصرالدین شاه سوالهای زیادی از وضع ژاپن داشت و میخواست با تلاشهای امپراتور میجی برای ترقی و پیشرفت صنعتی و علمی این کشور آشنا شود. تاکیاکی انوموتو وزیر مختار ژاپن در روسیه که با ناصرالدین شاه دیدار کرد
میجی در ۱۲۴۷ شمسی (۱۸۶۸ میلادی) یعنی بیست سال پس از آغاز سلطنت ناصرالدین شاه بر تخت شاهی نشسته بود و همانند او سلطنتی طولانی داشت. در دوره ۴۵ ساله امپراتوری میجی، انزوای چند صد ساله ژاپن پایان یافت، مردم این کشور با علوم و فنون غربی آشنا شدند و ژاپن صاحب ارتشی نوین و قدرتمند شد. میجی همچنین نمایندگانی را به اروپا و آمریکا فرستاد و پس از مطالعات طولانی درباره نظام سیاسی این کشورها، دستور تاسیس مجلس و تدوین قانون اساسی را صادر کرد.
ناصرالدین شاه به این تحولات علاقه نشان میداد و سوالهای زیادی درباره نظام سیاسی ژاپن داشت. او همچنین میخواست با وضعیت جادهها و راه آهن در ژاپن و نحوه سربازگیری در این کشور آشنا شود.البته شاه ایران تنها به سوال کردن اکتفا نکرد و در میان سوالهایش با اشاره به موقعیت جغرافیایی تنگه مالاگا، هنگ کنگ و ماکائو نشان داد با خاوردور آشناست. / http://parssea.org/?p=9376
اسناد وزارت خارجه ژاپن نشان میدهد دیدار ناصرالدین شاه با نمایندگان ژاپن بیشتر از حد انتظار طول کشید.
ژاپنیها در تهران با میرزا سعید خان موتمن الملک انصاری، وزیر امور خارجه و چند مقام دیگر هم دیدار کردند.
موتمن الملک در دیدار با آقای یوشیدا، بدون این که بداند ژاپن کجاست از مهمان نوازی امپراتور این کشور از ناصرالدین شاه در جریان سفر پادشاه قاجار به اروپا تشکر کرد.تاریخ روابط ایران و ژاپن - سفرنامه درباره ایران یوشیدا ماساهارو پس از بازگشت از ایران، شرح سفرش را منتشر کرد که به فارسی هم ترجمه شده است
پس از ترجمه سخنان جناب وزیر، یوشیدا ماساهارو به او توضیح داد که کشور ژاپن از چند جزیره در شرق آسیا تشکیل شده و پادشاه ایران به آن سفر نکرده است.
سفر بیفرجام
یوشیدا ماساهارو 6 ماه در ایران اقامت داشت و حضور طولانی در تهران به او امکان داد با آداب و رسوم مردم و جزییات زندگی آنها آشنا شود. او همچنین درباره اوضاع سیاسی و اقتصادی ایران مطالعه کرد. یوشیدا پس از بازگشت از ایران، سفرنامهای نوشت که در آن با نگاهی تیزبینانه اوضاع این کشور را توصیف کرده است.
سفرنامه یوشیدا ماساهارو به طور مفصل بیتوجهی حکومت به عمران و رفاه رعیت، دریافت مالیاتهای کلان و ظالمانه، ناامنی و خرابی جادهها، کمبود آب سالم و بینظمی و ضعف قشون را توصیف کرده است. به نوشته آقای ماساهارو خرابی و ناامنی جادهها تجارت با ایران را مشکل و پرخطر کرده است.
فساد دولتمردان از دیگر موضوعهای مورد اشاره در این کتاب است. به عنوان مثال یوشیدا از اهدای یک اسب زیبا و چابک از سوی فرهاد میرزا حاکم شیراز خبر داده و نوشته پس از چند روز وقتی قصد ترک این شهر را داشته، کارگزار حاکم یک اسب سالخورده و ضعیف را به جای اسب اهدایی تحویل او داده و انعام کلانی هم طلب کرده است.
سفرنامه آقای یوشیدا تنها شرح خرابی و تباهی نیست و جنبههای مثبتی هم دارد. از جمله این که به مهمان نوازی ایرانیها، شکوه اصفهان و زیبایی کاخ شاه هم اشاره شده است.
سروان نوبویوشی فوروکاوا نیز که آقای یوشیدا را همراهی میکرد، گزارش مشابهی را از وضع ایران دوران ناصری منتشر کرده است.تاریخ روابط ایران و ژاپن - ناصرالدین شاه تصویر ناصرالدین شاه در سفرنامه نوبوشی فوروکاوا، عضو نظامی هیات ژاپنی
برقراری روابط دیپلماتیک میان تهران و توکیو تا به روی کار آمدن رضاشاه پهلوی در ایران و امپراتور هیروهیتو در ژاپن به تعویق افتاد. وزیران مختار دو کشور در اردیبهشت ۱۳۰۹ (مه ۱۹۳۰) استوارنامههایشان را تقدیم دولتهای میزبان کردند.
رضاشاه که در نامهای به هیروهیتو از سخنان آکیو کازاما، وزیر مختار ژاپن استقبال کرده بود، به گسترش روابط تجاری با این کشور توجه نشان میداد. اما با اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ به وسیله متفقین و برکناری رضاشاه از سلطنت، وزیر مختار ایران از توکیو فراخوانده شد و روابط دیپلماتیک با ژاپن که متحد آلمان نازی بود، قطع شد.
ایران اشغال شده که در جبهه متفقین قرار گرفته بود، در بهمن ۱۳۲۳ (فوریه ۱۹۴۵) علیه ژاپن اعلان جنگ کرد. 6 ماه بعد در پی حمله اتمی آمریکا به هیروشیما و ناگاساکی ژاپن تسلیم شد ولی روابط سیاسی میان ایران و ژاپن تا سال ۱۳۳۲ برقرار نشد.
تاکیاکی انوموتو وزیر مختار ژاپن در روسیه که با ناصر الدین شاه ملاقات کرد (فرد شمشیر بدست) یوشیدا ماساهارو دیپلمات ژاپنی (سمت راست) و نوبویوشی فوروکاوا نماینده نظامی هیات اعزامی
ماجرای اولین سفر رسمی مقامات ژاپنی به ایران و واکنش ناصرالدین شاه | فساد دولتمردان ایرانی در سفرنامه دیپلمات ژاپنی
سایت parssea نوشت: تابستان ۱۲۵۹ شمسی (۱۸۸۰ میلادی) بود. یک روز صبح اهالی بوشهر با خبر پهلو گرفتن یک کشتی جنگی با پرچمی ناشناخته از خواب بیدار شدند. دولت ژاپن ناوچه «هی ئی» را به خلیج فارس فرستاده بود. ماموریت این ناوچه رساندن یوشیدا ماساهارو، نماینده دولت ژاپن و هیات همراهش به ایران بود.
ناصرالدین شاه در دومین سفرش به اروپا در ۱۲۵۷ شمسی (۱۸۷۸ میلادی) در سن پترزبورگ روسیه با تاکیاکی انوموتو، وزیر مختار ژاپن دیدار کرد تا درخواستش برای برقراری روابط دو جانبه را مطرح کند.
ناصرالدین شاه ژاپن را میشناخت و در پی گسترش روابط دیپلماتیک با کشورهای مختلف بود تا شاید بتواند از نفوذ سیاسی و اقتصادی روسیه و بریتانیا در ایران بکاهد.
در آن زمان نخبگان ژاپن بر این باور بودند که کشورهای اسلامی از غافله پیشرفت در علم و فناوری عقب ماندهاند و متاع چندانی برای کمک به پیشرفت و ترقی کشورشان ندارند.
اما گزارش وزیر مختار ژاپن از دیدارش با شاه ایران، دولت این کشور را به بررسی روابط تجاری با ایران علاقمند کرد.
سفر پرخطر
وزارت امور خارجه ژاپن در آوریل ۱۸۸۰ به یوشیدا ماساهارو که دیپلماتی جوان و تحصیل کرده بود، ماموریت داد به ایران و عثمانی سفر کند و راههای برقراری رابطه بازرگانی با این دو کشور اسلامی را بررسی کند. سروان نوبویوشی فوروکاوا از ستاد ارتش ژاپن و پنج بازرگان آقای یوشیدا را در این ماموریت همراهی میکردند.
سوابق تاریخی ارتباط ایران و ژاپن - روابط ایران و ژاپن یوشیدا ماساهارو دیپلمات ژاپنی (سمت راست) و نوبویوشی فوروکاوا نماینده نظامی هیات اعزامی
دولت ژاپن برای نمایش قدرت، هیات اعزامی را با ناوچه هی ئی روانه خلیج فارس کرد. ناوچه هی ئی که در بریتانیا ساخته شده بود، علاوه بر سه بادبان به موتور بخار مجهز بود و ۹ توپ حمل میکرد. این کشتی سریع السیر فاصله ژاپن تا ایران را در ۴۵ روز طی کرد.
سفر زمینی از بندر بوشهر به تهران هم تقریبا همین حدود اندازه طول کشید اما سختی راه طوری بود که قابل مقایسه با عبور از آبهای پر تلاطم اقیانوس نبود. به نوشته یوشیدا ماساهارو، جادههای ایران ناهموار و خراب بودند، راهزنان بر جادهها تسلط داشتند، از امنیت خبری نبود و کاروانسراها وضعیت مناسبی نداشتند.
یوشیدا ماساهارو و همراهانش سر راه تهران از شیراز و اصفهان هم دیدن کردند.
یوشیدا یک هندی آشنا به زبان فارسی را به عنوان مترجم استخدام کرده بود تا به او در برقرار کردن ارتباط با مردم ایران کمک کند.
پادشاه کنجکاو
ناصرالدین شاه هیات دیپلماتیک ژاپن را در ششم مهر ۱۲۵۹ (بیست و هفتم سپتامبر ۱۸۸۰) به حضور پذیرفت. او در این دیدار از امپراتور ژاپن به عنوان برادر عزیز خود نام برد و خواهان برقراری روابط دوستانه میان دو کشور شد.
ناصرالدین شاه در بخشی از سخنانش گفت: اگر چه ممالک ژاپن با ممالک ما بعد مسافت دارد ولی نظر به این که این دو دولت در قطعه آسیا واقع بوده و هر دو از دول مشرقیه میباشند، قلب ما با قلب اعلی حضرت امپرتور ژاپن متحد میباشد.
نسخه رسمی سخنان پادشاه قاجار در این دیدار که به دو زبان فارسی و انگلیسی تقدیم هیات ژاپنی شد، در آرشیو اسناد وزارت خارجه این کشور نگهداری میشود.ناصرالدین شاه از این که ماموریت آقای یوشیدا به برقراری روابط تجاری محدود شده، تعجب کرد ولی این موضوع توجه او را به ژاپنیها کمرنگ نکرد.ناصرالدین شاه سوالهای زیادی از وضع ژاپن داشت و میخواست با تلاشهای امپراتور میجی برای ترقی و پیشرفت صنعتی و علمی این کشور آشنا شود. تاکیاکی انوموتو وزیر مختار ژاپن در روسیه که با ناصرالدین شاه دیدار کرد
میجی در ۱۲۴۷ شمسی (۱۸۶۸ میلادی) یعنی بیست سال پس از آغاز سلطنت ناصرالدین شاه بر تخت شاهی نشسته بود و همانند او سلطنتی طولانی داشت. در دوره ۴۵ ساله امپراتوری میجی، انزوای چند صد ساله ژاپن پایان یافت، مردم این کشور با علوم و فنون غربی آشنا شدند و ژاپن صاحب ارتشی نوین و قدرتمند شد. میجی همچنین نمایندگانی را به اروپا و آمریکا فرستاد و پس از مطالعات طولانی درباره نظام سیاسی این کشورها، دستور تاسیس مجلس و تدوین قانون اساسی را صادر کرد.
ناصرالدین شاه به این تحولات علاقه نشان میداد و سوالهای زیادی درباره نظام سیاسی ژاپن داشت. او همچنین میخواست با وضعیت جادهها و راه آهن در ژاپن و نحوه سربازگیری در این کشور آشنا شود.البته شاه ایران تنها به سوال کردن اکتفا نکرد و در میان سوالهایش با اشاره به موقعیت جغرافیایی تنگه مالاگا، هنگ کنگ و ماکائو نشان داد با خاوردور آشناست. /*** http://parssea.org/?p=9376
اسناد وزارت خارجه ژاپن نشان میدهد دیدار ناصرالدین شاه با نمایندگان ژاپن بیشتر از حد انتظار طول کشید.
ژاپنیها در تهران با میرزا سعید خان موتمن الملک انصاری، وزیر امور خارجه و چند مقام دیگر هم دیدار کردند.
موتمن الملک در دیدار با آقای یوشیدا، بدون این که بداند ژاپن کجاست از مهمان نوازی امپراتور این کشور از ناصرالدین شاه در جریان سفر پادشاه قاجار به اروپا تشکر کرد.تاریخ روابط ایران و ژاپن - سفرنامه درباره ایران یوشیدا ماساهارو پس از بازگشت از ایران، شرح سفرش را منتشر کرد که به فارسی هم ترجمه شده است
پس از ترجمه سخنان جناب وزیر، یوشیدا ماساهارو به او توضیح داد که کشور ژاپن از چند جزیره در شرق آسیا تشکیل شده و پادشاه ایران به آن سفر نکرده است.
سفر بیفرجام
یوشیدا ماساهارو 6 ماه در ایران اقامت داشت و حضور طولانی در تهران به او امکان داد با آداب و رسوم مردم و جزییات زندگی آنها آشنا شود. او همچنین درباره اوضاع سیاسی و اقتصادی ایران مطالعه کرد. یوشیدا پس از بازگشت از ایران، سفرنامهای نوشت که در آن با نگاهی تیزبینانه اوضاع این کشور را توصیف کرده است.
سفرنامه یوشیدا ماساهارو به طور مفصل بیتوجهی حکومت به عمران و رفاه رعیت، دریافت مالیاتهای کلان و ظالمانه، ناامنی و خرابی جادهها، کمبود آب سالم و بینظمی و ضعف قشون را توصیف کرده است. به نوشته آقای ماساهارو خرابی و ناامنی جادهها تجارت با ایران را مشکل و پرخطر کرده است.
فساد دولتمردان از دیگر موضوعهای مورد اشاره در این کتاب است. به عنوان مثال یوشیدا از اهدای یک اسب زیبا و چابک از سوی فرهاد میرزا حاکم شیراز خبر داده و نوشته پس از چند روز وقتی قصد ترک این شهر را داشته، کارگزار حاکم یک اسب سالخورده و ضعیف را به جای اسب اهدایی تحویل او داده و انعام کلانی هم طلب کرده است.
سفرنامه آقای یوشیدا تنها شرح خرابی و تباهی نیست و جنبههای مثبتی هم دارد. از جمله این که به مهمان نوازی ایرانیها، شکوه اصفهان و زیبایی کاخ شاه هم اشاره شده است.
سروان نوبویوشی فوروکاوا نیز که آقای یوشیدا را همراهی میکرد، گزارش مشابهی را از وضع ایران دوران ناصری منتشر کرده است.تاریخ روابط ایران و ژاپن - ناصرالدین شاه تصویر ناصرالدین شاه در سفرنامه نوبوشی فوروکاوا، عضو نظامی هیات ژاپنی
برقراری روابط دیپلماتیک میان تهران و توکیو تا به روی کار آمدن رضاشاه پهلوی در ایران و امپراتور هیروهیتو در ژاپن به تعویق افتاد. وزیران مختار دو کشور در اردیبهشت ۱۳۰۹ (مه ۱۹۳۰) استوارنامههایشان را تقدیم دولتهای میزبان کردند.
رضاشاه که در نامهای به هیروهیتو از سخنان آکیو کازاما، وزیر مختار ژاپن استقبال کرده بود، به گسترش روابط تجاری با این کشور توجه نشان میداد. اما با اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ به وسیله متفقین و برکناری رضاشاه از سلطنت، وزیر مختار ایران از توکیو فراخوانده شد و روابط دیپلماتیک با ژاپن که متحد آلمان نازی بود، قطع شد.
ایران اشغال شده که در جبهه متفقین قرار گرفته بود، در بهمن ۱۳۲۳ (فوریه ۱۹۴۵) علیه ژاپن اعلان جنگ کرد. 6 ماه بعد در پی حمله اتمی آمریکا به هیروشیما و ناگاساکی ژاپن تسلیم شد ولی روابط سیاسی میان ایران و ژاپن تا سال ۱۳۳۲ برقرار نشد.
تاکیاکی انوموتو وزیر مختار ژاپن در روسیه که با ناصر الدین شاه ملاقات کرد (فرد شمشیر بدست) یوشیدا ماساهارو دیپلمات ژاپنی (سمت راست) و نوبویوشی فوروکاوا نماینده نظامی هیات اعزامی.
«ساموراییزادۀ لیبرال در ایران»
و ژاپن کشوری در اروپا!
یوشیدا ماساهارو، نخستین دیپلمات ژاپنی بود که در عصر جدید به ایران آمد. مردی خوشفکر، تیزبین و ادیب که لطف بزرگی به ما کرد و سفرنامۀ بسیار ارزشمندی از سفر و اقامت چهارماۀ خود در ایران نوشت. ماساهارو نیمۀ دوم ۱۸۸۰ به ایران آمد، در سیودومین سال پادشاهی ناصرالدین شاه. پدرش سامورایی و دولتمردی بلندپایه بود، اما فهمیده بود ژاپن در آستانۀ تغییر است، برای همین پسرش را فرستاد انگلیسی یاد بگیرد، حدود ۱۸۶۰. نوجوان بود که پدرش به دست سامورایی دیگری کشته شد. پسر باید سامورایی میشد و انتقام میگرفت، اما گام در مسیر دیگری نهاد و روزنامهنگار شد. جوان بود که در زمرۀ لیبرالهای جوان ژاپنی درآمد و سودای مشروطهخواهی داشت (سی سال پیش از دوران مشروطهخواهی در ایران). دربارۀ وجه سیاسیترِ سفر یوشیدا به ایران و دیدارش با ناصرالدین شاه در پست دیگری صحبت میکنیم، در این نوشتار برخی از خاطرات جالب او را مرور میکنم.
یوشیدا تعریف میکند وقتی از بوشهر به شیراز میآمدند، در میانکُتلِ شیراز، چند صد نفر از مردم وقتی فهمیدند آنها آمدهاند دورشان حلقه زدند. فکر میکردند او پزشک است و همه انتظار داشتند او درمانشان کند. او میگوید در بوشهر هوتس، بازرگانی هلندی، به او گفته بود حتماً با خود دارو ببرد، چون مردم روستایی از آنها دارو طلب میکنند و به او توصیه کرده بود یک داروی بیاثر همراه خود ببرد که به مردم بدهد. میگوید: «سفارش آقای هوتس را شنیدیم و خندیدیم، اما اکنون میدیدیم که او درست گفته بود. باید خودم را از این تنگنا بیرون میآوردم. پیش از دیدن بیماران و پرسیدن حال و بیماری آنها چند لیوان آماده کردم و در هر لیوان یک قاشق گرد سدیم با کمی آب مخلوط کردم. به هر کدام از مریضها یک لیوان از این محلول دادم تا بخورند و خودمان باشتاب سوار قاطرها شده و آماده رفتن شدیم. در این میان چند تن از مردم روستا سبدهایی پر از میوه... آوردند تا برای تشکر به این دکتر خارجی که دستش شفاست و بیمارانشان را خوب کرده پیشکش بدهند و ما را بدرقه کنند. من از این حقشناسی مرد غرق خجالت شدم و عرق شرم بر چهرهام نشست.»
وقتی به شیراز میرسند، حاکم فارس، معتمدالدوله، پذیرایی گرمی از آنها میکند و به اصرار اسب برازندهای با زینوبرگ ممتاز به او هدیه میدهد. مترجمشان به او میگوید میتواند تا موقع عزیمت بگذارد اسب در اصطبل حاکم بماند. او هم در عوض ظروف گرانبهای ژاپنی به حاکم میبخشد. اما موقع عزیمت از شیراز خدمتکار حاکم و مترجم کلاه گشادی سر یوشیدا میگذارند و اسب نحیفی با زینوبرگ فرسوده برای او میآورند! تازه ۲۰ تومان هم بابت نگهداری اسب از او میگیرند. میگوید: «با قیمت ظرفهایی که به حاکم پیشکش کرده بودم و انعام نگهداری اسب میتوانستم دو سه اسب خوب بخرم! در تهران که این داستان را به تامسون، کاردار سفارت بریتانیا گفتم، قاهقاه خندید و گفت این بلا سر او هم آمده بود.»
ورود یوشیدا به تهران با اتفاق مهمی مصادف میشود. سپهسالار، وزیر خارجه و دولتمرد کاردان، جهاندیده و خوشفکر ایران، از مقام خود عزل میشود، درست فردای روزی که یوشیدا به دیدن او میرود. سپهسالار فرانسه را به خوبی فارسی صحبت میکرد. پس از برکناری او، میرزاسعید انصاری (مؤتمنالملک) وزیر خارجه شد. او پیش از سپهسالار هم ۲۱ سال وزیر خارجه بود. اما ببینید در دیدار با یوشیدا این وزیر خارجه چه فضاحتی به بار میآورد!
یوشیدا به دیدار وزیر خارجه رفت. میرزاسعید خان بر هیچ زبان خارجی مسلط نبود. مترجم حرفهای او را به انگلیسی ترجمه میکرد. میرزاسعید در اینجا به یوشیدا میگوید: «در سفر اخیر قبلۀ عالم به اروپا، اعلیحضرت به کشور شما [ژاپن] آمدند و از پذیرایی گرم و مهماننوازیتان خرسند شدند.» مترجم میکوشد به آقای وزیر حالی کند ژاپن در اروپا نیست! اما به خرج وزیر نمیرود. یوشیدا تعریف میکند: «پاسخ دادم، ژاپن در منتهاالیه خاوردور است. اعلیحضرت هنوز به کشور ما تشریففرما نشدهاند. مترجم خیس عرق شده بود و نمیدانست چه بکند.»
کسی که پیشتر ۲۰ سال وزیر خارجۀ ایران بود نمیدانست ژاپن در اروپا نیست. نکته اینجاست که چهرۀ دوگانهای از قاجار میبینیم. در کنار شخصیت درخشان سپهسالار، میرزا سعید خانی هم هست (البته قرار هم نیست او را با همین یک اشتباه قضاوت کنیم). بگذریم...
سفرنامۀ یوشیدا ماساهارو به ایران را دکتر هاشم رجبزاده، استاد دانشگاه اوساکای ژاپن، به فارسی ترجمه کرده است، و چه ترجمۀ درخشانی! دست او را بابت ترجمۀ این اثر باید بوسید. در همان هیئت اعزامی ژاپن، دیپلمات دیگری به نام فوروکاوا نیز سفرنامۀ دیگری نوشته که آن را هم دکتر رجبزاده ترجمه کرده است. دربارۀ یوشیدا و فوروکاوا بیشتر صحبت خواهیم کرد و بحثهای سیاسی مانده...مهدی تدینی
«شما راهآهن ساختهاید؟»
مقایسۀ ایران و ژاپن در طول ۱۵۰ سال اخیر همواره مطرح بوده است. پرسش آزاردهندۀ ما این است که چرا ژاپن توانست به رشد صنعتی و پیشرفت نامنتظرهای برسد و ما نتوانستیم. اصلاً بیایید به پیش از جنگ جهانی دوم برگردیم تا پای آمریکا را هم وسط نکشیم. ژاپن اولین ناو هواپیمابر جهان را در سال ۱۹۲۳ ساخت، پیش از آمریکا! ۲۲ سال پیش از بمب اتم و شکست در جنگ در برابر آمریکا. همان سال ۱۹۲۳ (۱۳۰۲ شمسی) در مجلس ایران دعوا میان مدرس و سردار سپه (رضاخان) در جریان بود و ما درگیر نان شب بودیم.
۱۸۸۰ (۱۲۵۹ شمسی) برای نخستین بار دیپلماتهای ژاپنی به ایران آمدند. یوشیدا ماساهارو، نفر اصلی بود و سفرنامهای هم نوشته است. یوشیدا دو بار با ناصرالدینشاه دیدار کرد. بار اول رسمی و بار دوم گفتگویی صمیمانه و چندساعته با شاه داشته است. کنجکاوی شاه و پرسشهای دقیق و مهم او در این گفتگو بسیار جالب است. یوشیدا گفتگوی اول خود با شاه را در کتابش ثبت کرده که بخشهایی از آن را در ادامه میتوانید بخوانید:
«شاه: سفرتان در ایران به سلامت انجام شد و با مشکلی روبرو نشدید؟
من: بسیار خوشوقتم که این سفر را به سلامت و خوشی گذراندیم و چشممان به جمال مهرآسای شاه روشن شد.
شاه: البته میدانم که راه خوب نیست و کموبیش دشواری داشتهاید. امیدوار در آیندۀ نزدیک در مسیرهایی راهآهن داشته باشیم.
من: برای گشتوگذار به ایران نیامدهام. به شوق زیارت اعلاحضرت پادشاه آمدهام و برای دیدن و بررسیدن اوضاع اینجا. پس سختی سفر را هیچ حس نکردم.
شاه: شما [در ژاپن] راهآهن ساختهاید؟
من: بله ساختهایم.
شاه: این کار به وسیلۀ خارجی شده است یا به دست ژاپنی؟
من: همهکار به دست ژاپنی انجام شده است.
شاه: چند کیلومتر راهآهن ساختهاید؟
من: از توکیو تا یوکوهاما ۱۸ میل و از کوبه تا اوئتسو ۷۰ میل خطآهن ساخته شده و خطوط دیگر در دست ساختمان است.
شاه: آیا ابزار کار را از کشورهای دیگر آوردهاید؟
من: ریل را از خارج خریدیدم، اما چیزهای دیگر را خودمان فراهم کردیم
شاه: شما در ژاپن ماشینخانۀ قطار یا لوکوموتیو میسازید؟
من: در آغاز کار از خارج خریدیم. اما حالا خودمان میتوانیم بسازیم.
شاه: [در این کار] به افراد فنی خارجی نیاز دارید؟
من: اوایل به خارجیها نیاز بود، اما اکنون همۀ کارها را خود ژاپنیها میگردانند.
شاه: اعلاحضرت امپراتور ژاپن حالشان خوب است؟ تندرستند؟
من: اعلاحضرت امپراتور از سلامت برخوردارند و به کارهای مملکت میپردازند.
شاه: امپراتور چند سال دارند؟ چندمین سال سلطنتشان است؟
من: اعلاحضرت ۲۸ سال دارند و سیزدهمین سال سلطنتشان است.
شاه: آیا امپراتور امور مملکت را به خواست و ارادۀ خود اداره میکنند؟
من: اعلاحضرت امپراتور خود به کارهای مملکتی میرسند و وزیران دولت معظمله را یاری میدهند.
شاه: شنیدهام شما دو مرجع مملکتداری را با هم دارید؛ یکی امپراتور که رئیس آیینی کشور است و دیگری فرمانروای لشکری یا «شوگون» که ادارۀ سیاسی مملکت را در دست دارد. آیا درست است که نهضت احیای قدرت امپراتور به تازگی صورت گرفته و آیا این نهضت به معنی تحول در نظام سیاسی مملکت است؟
من: پادشاهی ژاپن از دیرباز میان یک خاندان نسل به نسل تداوم داشته. ما در مملکتمان دو پادشاه نداریم. از حدود سدۀ دوازده در ژاپن نظام حکومت لشکری برقرار شده که در آن شوگون یا سپهسالار کارها را اداره میکرد و امپراتور در حمایت این سپهسالاران بود. امپراتور مِیجی [امپراتور کنونی] که روی کار آمد، نظام سپهسالاری را بر هم زدیم [و قدرت فائق به امپراتور بازگشت]...
شاه: آیا قانوناساسی تازه در ژاپن پس از به سلطنت رسیدن امپراتور میجی تصویب و اعلام شد یا که قانوناساسی از مدتها پیش تدوین شده بود؟
من: قانوناساسی ما از ۲۵۰۰ سال پیش تاکنون هیچگاه عوض نشده و فقط اصلاحهایی در آن شده است و آن را با احوال و سیاست روز سازگار ساختهایم...
شاه: قشون ژاپن چه تعداد سرباز دارد؟
من: نیروی زیر پرچم ۵۰.۰۰۰ نفر است و ۵۰.۰۰۰ نفر هم افراد ذخیره داریم...
شاه: شیوۀ قشون ژاپن چطور است؟
من: در آغاز ما شیوه و سازمان نظامی فرانسه را گرفتیم. اما آهسته آهسته شیوۀ خاص خودمان را طرح انداختیم.
شاه: آیا همۀ سربازان ژاپنی به شیوۀ اروپایی مجهزند؟
من: بله، اینطور است.»