ایرانپژوهی ژاپنیها
ایرانپژوهی ژاپنیها
نوشتههاشم رجبزاده*
مقاله حاضر را میتوان یکی از مهم ترین مقالات در حوزه ایران شناسی و اسلام شناسی معاصر ژاپن برشمرد که توسط پروفسور رجب زاده که نخستین ایرانی است که "نشان گنجینه مقدس" را از دست امپراتور ژاپن به پاس تلاشهایش جهت معرفی فرهنگ و تمدن ایران به ژاپن و شناساندن فرهنگ و ادب ژاپن به ایرانیان و همچنین ۲۷ سال تدریس مداوم ایرانشناسی و تدریس فارسی در دانشگاههای ژاپن دریافت کرد، دانست. در این مقاله تنها به تاریخچه ایران شناسی در ژاپن اکتفا نشده بلکه فهرست کاملی از پژوهشها و تالیفات و ترجمههایی که درباره ایران شناسی معاصر در ژاپن صورت گرفته پرداخته شده و فهرست دقیقی از کسانی که در این حوزه فعالیت کرده اند آمده است. همچنین به تفاوت ایران شناسی ژاپن با دیگر کشورها و سهم سفرنامه نویسان در ایرانشناسی اشاره مبسوط شده است.
***
مقدمهای بر ایرانشناسی در ژاپن
مناسبات باستانی ایران و ژاپن
روابط تمدنی و فرهنگی ایران و ژاپن تـاریـخ چند هزار سـاله دارد و راهـی پر فراز و نشیب و با پیوست و گسست را پشت سر گذاشته است. اوج این روابط را میتوان در روزگار اعتلای ایران، به ویژه در عصرساسانیان، یافت. پس از آن، و در ایران پس از اسلام، این مناسبات از مسیری که آن را جاده ابریشم نامیدهاند، و بیشتر از طریق جنوب شرق آسیا، هند، و چین، دنباله پیدا کرد؛ تا که در عصر جدید- از نیمه دوم سده نوزده میلادی- رفت و آمدها و پیوند مستقیم از سر گرفته شد، که آن هم به تاثیر گردش احوال با فراز و فرود همراه بود. از میانه سده بیستم، ملاحظات سیاسی در این پیوند و پیوستگی جای خود را به ضرورتها و مصلحتهای اقتصادی داد. درباره ورود نخستین ایرانیان به ژاپن گفتهاند استادکارانی که برای ساختن معبد آسوکا در نارا از کشور کودارا (یکی از پادشاهیهای سرزمین کره) آمده بودند، چنان که از نام آنها برمیآید، براستی «پو- سی» یا ایرانی (پارسی) بودند (ایموتو، ایرانیانی که معبد بودایی آسوکا را ساختند، (ص۱۱۳-۱۵). نیز، تندیسهای گوناگون در آسوکا و شماری آیینهای بازمانده در این ناحیه و معابد آن نشان از ایران دارد. این فرضیه هم هست که پس از سرنگون شدن شاهنشاهی ساسانی، شماری از شاهزادگان و دولتمردان ایرانی به سوی خاور گریختند، و کسانی از آنها به ژاپن آمدند. در میان پژوهندگان ژاپنی، بیش از همه ایتو گیکیو(Itô Kikkyô 1996-1909 )، سیچو ماتسـومـوتو سیچو (Matsumoto Seichô,1992-1909 )، و ایموتو ئهایچی (Imoto Eiichi, 2014-1930) کوشیدهاند تا نشانههایی از آمدن ایرانیان به ژاپن و تاثیر فرهنگ ایران بر فرهنگ آسوکا (Asuka)، پایتخت ملکه سوئیکو(Suiko, 593 - 628م.) و مرکز فرهنگی ژاپن در سده هفتم میلادی، پیدا کنند.
ماتسوموتو سیچو، نویسنده شهره داستانهای تاریخی، در کتاب تحقیقی دلنشین خود پرسپوریسو کارا سوکا ئه (Perseporisu kara Asuka e: از آسوکا تا تخت جمشید) از بسـیاری نشـانهها و یـادگـارهای انتقال تمدن و فرهنگ ایران باسـتان به ژاپن یاد کرده، و از آن میان از پیاله شیشه تراش داده شده محفوظ در شوءسوئین (گنجینه سلطنتی ژاپن) و ظروف شیشه یافته شده در مقبره آنکان نام برده، و نتیجه گرفته است که برابر قرائن تاریخی این هر دو اثر باید از ایران به ژاپن آمده باشد. او طرح و بنای معبد آسوکا، پایتخت باستانی ژاپن، را نیز کار ایرانیان دانسته است. (فصل هفتم کتاب یاد شده).
«سویکو- کی (Suiko-ki، تاریخنامه ملکه سویکو) درباره ساختن شبکههای آبیاری اسناد فراوان به دست داده است. در سال پانزدهم پادشاهی سویکو (۶۱۶م.) آبادیهای متعدد ساخته شد، و در سال سی و یک این دوره (۶۲۲م) نیز چند روستا و آبادی دیگر بنا کردند، و نهرها و آبراهههایی برای سیراب کردن کشتزارها در کریکوما و یاماشیرو ساختند، و بزرگراهی در دامنه کوه فوتاکامیکشیده شد. کار حفاری زمین در تخصص ایرانیان بود که به فن ایجاد شبکه آبیاری آشنا بودند.» (همانجا)
رویدادهای دورانساز که به سقوط شاهنشاهی ساسانی انجامید، وضع تازهای در مناسبات تمدنی و فرهنگی پیدا آورد؛ و باید دو- سه قرن بگذرد تا ایران دیگر بار از خاکستر آذرخش رویدادها برخیزد. در این دوره انتقال تاریخی هم روح سرشار و پویای ایرانی نیفسرد و میراث معنوی او مایه عروج تمدنی درخشان در دنیای اسلام شد. ایران طوفانهای تاخت و تاز ترکان و مغولان و دیگر بیگانگان را از سر گذراند، و بازرگانان این کشور نیز راه نیاکان را دنبال کردند، و در عرصه شناخته شده دنیای عصر خود به هر جا که فرصت داد و ستدی پیدا بود روی آوردند و به سهم خود در گسترش تمدن و فرهنگ ایرانی کارساز بودند.
تداوم مناسبات پس از دوره ساسانی
کشف نوشته پهلوی و سغدی بر یک لوح چوبی متعلق به گنجینه معبد بودایی هوریوجی و محفوظ در موزه ملی توکیو در بهار سال ۱۹۸۷، شور و شوق تازهای میان پژوهندگان و رسانهها برانگیخت. این لوح، قطعه چوبی است از راکودان (چوبی معطر، مانند صندل) به بلندی شصت سانتیمتر، که احتمال می رود دو یا سه سده پس از دوره ساسانی و از سمرقند به اینجا آمده باشد.
در سدههای پس از آن هم بازرگانان ایرانی، از آن میان سغدیان و ایرانیان ماوراءالنهر، تا شرق دور میرفتند، و کالای تجاری نفیس آنها به ژاپن هم می رسید. نخستین نوشته فارسی که به ژاپن آمده نمودی از این تلاشها و تماسها است. این نوشته که نامبان موجی (Namban moji) خوانده میشود و در معبد کوزان- جی (Kôzân-ji) محفوظ مانده، یادگاری است که یک بازرگان ایرانی در سال ۱۲۱۷ میلادی در بندر زیتون در چین برای کیسی جو- نین (کیسی، راهب بودایی) ژاپنی که به قصد زیارت هند، خاستگاه بودا، راهی سفر شده بود نوشته شده، و شامل یک رباعی و دو تک بیت (یکی از شاهنامه و دیگری از ویس و رامین) است.
ادب فارسی
ایرانپژوهی در ژاپن با ترجمه و معرفی چند اثر ماندگار ادب پارسی آغاز شد؛ پیش از همه، داستانهایی از شاهنامه، و پس از آن رباعیات خیام و گلستان سعدی. از گنجینه ادبی ایران، سرودههای خیام بیشترین شمار ترجمه به ژاپنی را دارد. داستانهای شاهنامه در دورهای از تاریخ ژاپن، در نیمه نخست سده بیستم، با آرمانهای دولتمردان همسویی داشته، و نیز برای همانندی با بخشی از افسانهها و حماسههای تاریخی ژاپن مطلوب مردم بوده است. گلستان سعدی مرز و اقلیم نمیشناسد، و در همه فرهنگها بر جان و دل مینشیند. جز اینها، شماری از آثار کلاسیک نظم و نثر پارسی به ژاپنی درآمده، که از آنها خسرو و شیرین (۱۹۷۷) و لیلی و مجنون (۱۹۸۸) نظامی و ویس و رامین فخرالدین گرگانی (۱۹۹۰) ترجمه خانم استاد اوکادا امیکو (Okada Emiko) ممتاز است. در پی گزیده غزلیات حافظ، دیوان کامل او با ترجمه استاد کورویاناگی منتشر شد (۱۹۷۷). هم او چهارمقاله نظامی عروضی و قابوس نامه عنصرالمعالی را به ژاپنی درآورد (۱۹۶۹). شماری از آثار عرفا و حکمای الهی ایران با ترجمه زنده یاد توشیهیکو ایزوتسو انتشار یافت، و ماتسوموتو آکیروء (Matsumoto Akirô) لوایح جامی و رسالهالوجود شریف جرجانی را به ژاپنی درآورد (۲۰۰۲). ترجمه آثار فولکلور و مردمشناسی نیز قابل اعتنا است. در زبانشناسی تاریخی، زبان پهلوی؛ ادبیات و دستور آن نوشته زندهیاد احمد تفضلی و خانم دکتر ژاله آموزگار بهقلم اُوچییاما کازویا (Uchiyama Kazuya) به ژاپنی درآمده (۱۹۹۷)؛ و از کتابهای هنری، سهکی یوشیفوسا (Seki Yoshifusa) ترجمه پاکیزه و آراستهای از گلستان خیال فرآ نهاده است (نشر سازمان میراث فرهنگی، تهران، 1997).
کسانی از نسل جدیدتر ایرانپژوهان به تلاشی پیگیر برای ترجمه آثار ادب معاصر ایران برآمدهاند. پیشدار اینان ناکامورا کیمینوری (Nakamura Kiminori) مترجم داستانهای صادق هدایت و دیگران است. خانم فوجیموتو یوکو (Fujimoto Yuko) استاد دانشگاه اوساکا بتازگی ترجمه و معرفی آثار زنان نویسنده را وجهه همت خود ساخته است. از کوشندگان دیگر این عرصه، خانمها مائهدا کیمیئه (Maeda Kimie)، ناکامورا ناهو (Nakamura Naho)، و سوروکی شوری (Suzuki Shuri) یادکردنیاند.
فرهنگ جامع فارسی- ژاپنی
شادروان کورویاناگی (Kuroyanagi Tsuneo, 2014-1925) از آغاز دهه 1980 و پس از پایه نهادن بخش زبان فارسی و ایرانشناسی در دانشگاه مطالعات خارجی توکیو و با همتی جانانه به تالیف فرهنگ فارسی به ژاپنی و نیز ژاپنی به فارسی برآمد، و کار وی با اقبال دوستداران فرهنگ ایران در ژاپن روبرو شد. فرآیند نهایی این تلاش، فرهنگ جامع فارسی به ژاپنی است که در سال 1381ه.ش/2000 م منتشر شد که اثر ماندگار زندهیاد کورویاناگی و حاصل سالها تحقیق پیگیر این کوشنده نستوه و سودمندترین و کارآمدترین فرهنگ فارسی به ژاپنی است که امروزه هیچ محصل و محققی در مطالعه زبان و ادب و فرهنگ ایران از آن بینیاز نمیتواند باشد. این فرهنگ هشتاد هزار مدخل دارد با حدود صد و ده هزار نمونه کاربرد، و برابر معرفی مولف دانشمند آن در مقایسه با فرهنگهای کوچکتر شمار بیشتری از واژگان بهکار رفته در متون ادبی قدیم از نظم و نثر را در بر دارد، ریشه واژگان را یاد کرده، و تلفظ و طرز کاربرد واژگان را در زبان عامیانه و گفتاری نیز به دست داده است.
ایرانپژوهان پیشگام
تا دهه ۱۹۶۰ مطالعه احوال خاور آسیا و پیرامون آن در ژاپن متوجه سه قدرت منطقهای اینجا یعنی ایران، ترکیه، و مصر بود. از دهه۱۹۷۰ این زمینه گستره و تنوع بیشتر پیدا کرد، چنانکه بسیاری از پژوهندگان به بررسی احوال مغرب، شام، و امیرنشینهای جنوب خلیج فارس پرداختند. نخستین ایرانشناسان ژاپن بیشتر به ایران باستان دل بستند، و زبانها و فرهنگ و تمدن ایران قدیم ، و نیز شعر فارسی و اندیشه ایرانی برایشان جاذبه داشت. زندگینامه شماری از اینان در زیر مرور میشود (در نامهای ژاپنیان، نخست نام خانواده و سپس نام کوچک میآید):
شاهزاده تاکاهیتو میکاسا (مMikasa no Miya,1915)، عموی دانشمند امپراتور ژاپن، پسر سوم امپراتور تایشو(سالهای پادشاهیاش: ۱۹۱۲-۱۹۲۶م)، شرقشناس و دارای چندین تالیف. مجموعهای از این نوشتهها با عنوان کودای اورینتو (Kodai Oriento: شرق باستان) منتشر شده است. شاهزاده میکاسا نظارت عالی و ریاست افتخاری چند مجمع معتبر تحقیقی، از آن میان موزه و مرکز تحقیق شرق باستان و انجمن خاورشناسی ژاپن، و نیز عضویت آکادمی علوم فرانسه را دارد. در مناسبتهای شصت، هفتاد، و هشتاد و هشت سالگی وی هربار جشننامهای به صورت مجموعه مقالههای ارزنده از سوی انجمن خاورشناسی ژاپن منتشر شده است.
آشی کاگا آتسواوجی (Ashikaga Atsuuji, 1901-1983)، محقق سانسکریت و زبانهای اوستایی و پهلوی؛ به استادی ممتاز دانشگاه کیوتو و ریاست دانشگاه توکای رسید، و سالها ریاست انجمن خاورشناسی ژاپن را داشت و در پیشرفت مطالعات باختر آسیا در ژاپن کوشید.
گاموء ریایچی (Gamô Reiichi,1901-1988)، استاد زبانهای هندی و اردو و محقق ادب، فرهنگ، و تاریخ ایران در دانشگاه مطالعات خارجی توکیو، با آثاری ماندنی؛ از آن میان ترجمهای پاکیزه از متن کامل گلستان سعدی به ژاپنی.
اگامی نامیو (Egami Namio,1906-2002)، از خاورشناسان صاحب مکتب و اهل نظر؛ چندین هیات تحقیق و باستانشناسی ژاپن را در ایران و سرزمینهای پیرامون آن رهبری کرد. نظریهای مهم درباره تبار ژاپنیان فرا نهاد، و کتابها و مقالههای بسیار نگاشت، از آن میان اهمیت فرهنگ ایران (۱۹۵۸). پس از درگذشتن آشی کاگا حدود بیست سال و تا هنگام مرگش ریاست انجمن خاورشناسی ژاپن را داشت.
ایزوتسو توشیهیکو (Izutsu Toshihiko, 1912-1992)، محقق عرفان ایرانی و معارف اسلامی، استاد ممتاز دانشگاه کیئو و موسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل و دانشگاه تهران. جوهر اعتقاد در الهیات اسلام (نشر دانشگاه کیئو، ۱۹۶۵)، و فرهنگ اسلامی (نشر ایوانامی، توکیو، ۱۹۸۶) از آثار اوست. او در دهههای 1960 و 1970 «چند سال در ایران اقامت گزید و بر ترجمه کتابهای خدا و انسان در قرآن و مفاهیم علمی در قرآن و بنیاد حکمت سبزواری نظارت کرد و کلاس درس فصوصالحکم تشکیل داد و نیز موفق شد تا با یاری راقم این سطور (دکتر مهدی محقق) بخش الهی عام از شرح منظومه حکمت سبزواری را به انگلیسی ترجمه کند که آن ترجمه در همان سال در نیویورک چاپ شد». (نقل شده از مقاله استاد مهدی محقق: هر برادری از برادر خود جدا میشود...، در: بخارا، سال هجدهم، شماره 111، فروردین- اردیبهشت 1395، ص 140-127) پس از مرگش یادنامهای به همت استاد سید جلالالدین آشتیانی، تاکاشی ایوامی و دیگران با مقالههایی از همکاران وشاگردانش به افتخار او انتشار یافت (نشر ایوانامی، توکیو، ۱۹۹۸).
ایتو گیکیو (Ito Gikkyo, 1996-1909)، استاد و محقق زبانهای سانسکریت و پهلوی و نیز آیین زردشت در دانشگاههای کیوتو و اوساکا. از میان مقالههای فراوانش، کودای پروشیا (Kodai Perushia :ایران باستان) و زراستا کنکیو (Zoroastra Kenkyu :تحقیق درباره زردشت) و مجموعه مقالهها درباره زرتشت است.
هانهدا اکیرا (Haneda Akira,1989 -1910)، استاد ممتاز و رئیس دانشکده ادبیات دانشگاه توکیو و محقق تاریخ چین و ترکستان و احوال اقوام ترک. آموختن زبانهای فارسی، عربی و ترکی را در دانشگاه پاریس دنبال کرد. درباره تاریخ چین در سدههای شانزدهم و هفدهم و نیز زندگی صحرانشینان مغولستان و مبادله فرهنگی شرق و غرب مقالههایی ماندگار نوشت.
هوندا مینوبو (Honda Minobu, 1999 -1923)، استاد ممتاز دانشگاههای کیوتو و هوکایدو. در عرصهای گسترده از تاریخ امپراتوری مغولان در ایران تا تاریخ چین در سدههای میانه تحقیق و تالیف کرد. تحقیق محلی دقیق و پیگیر استاد هوندا در قلاع اسماعیلیان در ایران، بخصوص قلعه الموت، نمونه است. عمده مقالههای مغولشناسی وی در مجموعهای زیر عنوان مونگول جیدای شی کنکیو (Mongol Jidai Shi Kenkyu: مجموعه مقالات در تاریخ عصر حکومت مغولان) منتشر شده است (دانشگاه کیوتو، ۱۹۹۱م.).
ایموتو ئهایچی (Imoto Eichi,2014 -1930)، محقق فرهنگ و تمدن و فولکلور ایران، استاد دانشگاه مطالعات خارجی اوساکا. حاصل پژوهشهای استاد ایموتو تا کنون در دهها کتاب و صدها مقاله منتشر شده، و روشن شدن گوشههایی از تاریخ پر رمز و راز روابط باستانی ایران و ژاپن مدیون تلاشهای عالمانه اوست.
کاتسوفوجی تاکهشی (Katsufuji Takeshi -1931)، ادیب و استاد و محقق تاریخ و ادب ایران و چین، استاد ممتاز دانشگاه مطالعات خارجی اوساکا، و بنیانگذار انجمن ایرانشناسی ژاپن. مقاله تحقیق تاریخی تحولات ایران و افغانستان (۱۹۸۵) و کتاب گزیده امثال فارسی به ژاپنی (تالیف مشترک با هاشم رجب زاده، دایگاکو شورین، توکیو، ۱۹۹۳) از آثار منتشرشده استاد کاتسوفوجی است.
ترجمه آثار ادب فارسی و منابع ایرانی به ژاپنی
معرفی آثار کلاسیک ادب فارسی به ژاپنیان از اوایل سده بیستم و با ترجمه رباعیات خیام و شاهنامه آغاز شد. نخستین مترجم رباعیات، آری یاکه کامبارا بود، که پس از استماع سخنرانی لافکادیو هرن)(Lafcadio Hearn(1904-1850، نام ژاپنی او: کویزومی یاکومو(Koizumi Yakumo) ژاپنشناس شهره ایرلندیالاصل در سپتامبر ۱۸۹۶ به شوق آمد و شش رباعی را از روی برگردان فیتزجرالد Edward Fitz-Gerald به ژاپنی درآورد و در سال ۱۹۰۸ منتشر کرد. شماری از این رباعیات نیز با ترجمه اوءسومیشون و اوئسومیشوءفو در همان سال انتشار یافت. پس از آن ترجمههایی ساخته کاتانو بونکیچی (۱۹۱۴)، آراکی شیکهرو (۱۹۲۰)، تاکه تومو سوفو (۱۹۲۱ و ۱۹۴۷)، یانو هوئجین (۱۹۳۵ و ۱۹۳۸)، موری ریوء (۱۹۴۱ و ۱۹۸۶)، هوریئی ریوءهو (۱۹۴۷)، اوگاوا ریؤساکو (۱۹۴۸)، ناگیری تتسوئو (۱۹۴۹)، ساوا ایزو (۱۹۶۰)، گامو رئیچی (۱۹۶۴، ۱۹۷۳، و ۱۹۸۳)، کورویاناگی تسونئو (۱۹۷۳ و۱۹۸۴)، یاماجی کاتسویاگی (۱۹۸۸)، و ایدا توشیناگا (۱۹۸۹) منتشر شد. کاتانو رباعیات را از ترجمه انگلیسی مککارتی (Justin McCarthy) به ژاپنی درآورد. اوگاوا نخستین ژاپنی بود که رباعیها را از اصل فارسی برگرداند. یانو در هر دو ترجمه خود رباعیها را به شیوه شعر ژاپنی تانکا (نظم پنج بندیِ ۵، ۷، ۵، ۷، و ۷هجائی) عرضه نمود. دازای اوسامو (۱۹۴۸-۱۹۰۹) نویسنده محبوب معاصر چند رباعی ترجمه تاکاتومو را از زبان آدمهای داستان پرخواستارش نینگن شیکاکو (ناآدمیزاد) نقل کرد.
فردوسی پس از خیام بیشترین توجه ژاپنیها را به خود گرفته است. نخستین بار تسوچیا بونمی (۱۸۹۱-۱۹۹۰) پروشیا شینوا (افسانههای ایران) را مرکب از داستانهای شاهنامه و بهرهای از وندیداد، زند اوستا، منتشر کرد (۱۹۱۶) که الگوی ترجمههای دیگر شاهنامه ساخته سوما آکیجیرو (۱۹۲۲) و هیگوچی ماساهارو (۱۹۴۱) شد. کورویاناگی تتسوئو نخستین بار چند داستان از اصل فارسی شاهنامه ترجمه کرد (۱۹۴۱)، و خانم اوکادا امیکو این شیوه را دنبال گرفت (۱۹۶۹).
ترجمه شماری از آثار گرانقدر شعر تغزلی فارسی با نام خانم اوکادا پیوسته است که از آن میان میتوان به خسرو و شیرین (۱۹۷۷) و لیلی و مجنون نظامی (۱۹۸۱)، ویس و رامین فخرالدین گرگانی (۱۹۹۰) اشاره کرد. ترجمهای از هفت پیکر نظامی نیز به قلم نومو تاکه ئو (۱۹۶۲) و برگردان دیگری از آن ساخته کورویاناگی تسونئو (۱۹۷۱) منتشر شد.
سعدی، به ویژه گلستان او، نیز ژاپنیان را مجذوب ساخته و ترجمههایی از آثارش فراهم آمده است:
- آراکی شیگه رو بهرههایی از این سخن و سرودهها را در تاریخ ادبیات خود معرفی کرد (۱۹۲۲). - کاتوء آساتوری ترجمهای زیبا از منتخب گلستان با عنوان بارائن انتشار داد (۱۹۲۲). - تاکاسه کوواشی نیز ترجمه گزیدهای از گلستان فراهم آورد (۱۹۴۸). - توکوزاوا ریوءتان در ایران مونوگاتاری (داستآنهای ایران، ۱۹۴۸) بهرههایی از گلستان آورد. - ساوا ایزو ترجمهای زیبا و اصیل، هرچند کوتاه شده، از گلستان فرا نهاد (۱۹۶۰). - گامو رئیچی که نخست منتخبی از گلستان را به ژاپنی درآورد، نخستین ایرانپژوهی بود که ترجمهای کامل و اصیل از آن پرداخت (۱۹۶۲). در همان سال گزیدهای هم از بوستان منتشر کرد.
کلام آسمانی حافظ اثر او را ترجمه ناشدنی ساخته است، هر چند که استاد کورویاناگی ترجمهای از منتخب غزلیات حافظ (۱۹۷۷) و سپس ترجمه تحتاللفظی کاملی از دیوان وی ساخت (۱۹۸۸).
از دیگر آثار ادب فارسی و اندیشه ایرانی که به فارسی درآمده اینهاست:
- نمونههایی از داستانهای مثنوی معنوی، ترجمه گامو ریوئیچی (۱۹۶۴). - چهارمقاله نظامی عروضی و قابوسنامه، ترجمه کورویاناگی تسونه ئو (۱۹۶۹). - فیه ما فیه؛ مقالات مولانا، ترجمه استاد ایزوتسو توشیهیکو (۱۹۷۸). - گزیده امثال فارسی، با شرح و نمونههای کاربرد آن، ترجمه و نگاشته استاد کاتسوفوجی تاکهشی و هاشم رجب زاده (۱۹۹۳). - لوایح جامی و رسالهالوجود گرگانی، ترجمه ماتسوموتو آکیرا (۲۰۰۲). - سفرنامه ناصرخسرو، ترجمه دکتر موریموتو کازوئو (۲۰۰۶).
پژوهندگان دین و فلسفه
ایوامی تاکاشی استاد دانشگاه کی ئو، جدا از تلاشهای ارزنده و پیگیر در تحقیق متون، نسخهشناسی، و فهرستنگاری کتابهای فارسی و عربی موجود در کتابخانه شرقی و دیگر مجموعهها، در تحقیق عقاید فلسفی و کلامی اندیشمندان ایرانی و مسلمان نیز کوشا بوده است. از حاصل این جستارها، نقدی بر شرح تازه چاپ شده بر کتاب فصوصالحکم ابن عربی (۱۹۸۹)، منابع شرح احوال ابن سینا (۱۹۸۹-۱۹۹۰)، زندگینامه خودنوشت سهروردی (۱۹۹۳)، و انتشار یادنامه استاد توشیهیکو ایزوتسو با همکاری شماری از محققان مانند روانشاد سید جلال الدین آشتیانی (نشر ایوانامیشوتن، توکیو، و تجدید چاپ شده در لیدن، بوستون، و بریل، ۲۰۰۰م) یادکردنی است.
کامادا شیگهرو (-1951)، از شاگردان برجسته زنده یاد ایزتسو و استاد مهدی محقّق، و استاد دانشگاه توکیو، تالیفات بسیار درباره اندیشه اسلامی دارد که بیشتر پیرامون عرفان است؛ از آن میان سه مقاله در باره سراج (۱۹۷۶)، در شرح سیر و سلوک (۱۹۸۳)، مفهوم نفس در اندیشه صدرالدین شیرازی (۱۹۸۳ و ۱۹۸۵)، ابویعقوب سجستانی (۱۹۸۸)، زمان در اندیشه ملاصدرا و شمس الدین دیلمی (۱۹۸۷ و ۱۹۹۰)، و مقالاتی دیگر درباره آراء علامه حلّی و قشیری (۱۹۹۰ تا ۱۹۹۴) است. در مقالههای دیگر نیز به عقاید ملاصدرا، علاءالدین، و علما و صوفیان دیگر پرداخته و مباحث نوینی را، همچون طبقهبندی علم در اسلام و جایگاه خرد در اسلام، مطرح و بررسی کرده است. کاماتا در دایرهالمعارف قرآن نشر لیدن و نیز دایرهالمعارف قرآن نشر لندن مقالههای متعدد نگاشته است. از آخرین مقالههای نشر شده وی یکی اهمیت نظریه ملاصدرا در حرکت جوهری (۲۰۰۷) است.
کوبایاشیهاروئو (-1959)، از دانشگاه توکیو گاکوگی، در مقالههایش (از سال ۱۹۹۰) احوال و آثار ابن سینا و سهروردی را بررسی کرده است.
ماتسوموتو اکیرو (-1954) که تحصیل تکمیلی خود را در ایران و از جمله در حوزه علمی مشهد گذرانده، مقالههای بسیار در شرح آراء و افکار حکمای مسلمان نگاشته، که در آن میان اندیشه غزالی جای خاص دارد و مباحث و مفاهیمی را در تفکر این حکیم بزرگ ایرانی به اعتبار آثار گرانقدر او مانند تهافهالفلاسفه و کیمیای سعادت بررسیده است. همکاری در تالیف یادنامه استاد فقید توشیهیکو ایزوتسو از کارهای دیگر ماتسوموتو است.
تاکهشیتا ماساتاکا (-1948)، استاد دانشگاه توکیو، از پراثرترین پژوهندگان ژاپن در فلسفه و اندیشه اسلامی است. انسان کامل در اندیشه ابن عربی (۱۹۸۷)، از نخستین مقالههای وی، نظر اهل تحقیق را به خود گرفت، و پس از آن مقالههای بسیار در شرح آراء و مسالک در اسلام و تصوف فرا نهاد؛ از آن میان عقل در فلسفه اسلامی (۱۹۸۸)، و مکتب تصوف در اسلام: مطالعهای در اندیشه غزالی (۱۹۹۴)، و کتاب فلسفه اسلامی (نشر هیبونشا، توکیو، ۲۰۰۵). از مباحث دیگر موضوع بررسی استاد تاکه شیتا فرشتگان، دیوان، و اجنه در اسلام (۲۰۰۰)، تصویر بهشت در اسلام (۲۰۰۷)، مولانا جلال الدین (۲۰۰۸)، و داستانی از مثنوی (۲۰۰۸) است.
کیکوچی تاتسویا، از دانشگاه مطالعات بینالملل کاندا در ایالت چیبا، در نخستین اثر خود به نظریه مجدالدین کرمانی در باره خرد پرداخته (۱۹۹۵), و مقالههای بعدی او بیشتر درباره اسماعیلیان است (۱۹۹۹ تا ۲۰۰۵). مقالههایی هم پیرامون اخوان الصفا (۲۰۰۰)، انگاره بودا در اسلام (۲۰۰۳)، و آراء اقلیتهای شیعه (۲۰۰۶) دارد.
از محقّقان جوانتر آراءِ فلاسفه ایرانی، خانم ئییاما آکاری از دانشگاه سوفیا است، با دو مقاله؛ یکی سیر تشکیل نظریه مصلحت از جوینی تا غزالی (۲۰۰۵)، و دیگری بازنگری توفیق غزالی در متحول ساختن نظریه مصلحت (۲۰۰۸). شیماموتو تاکامیتسو (-1951) استاد دانشگاه اوساکا در تحقیقات خود بیشتر به تاثیر اسلام و علما در احوال اجتماعی، و نیز بنیادهای دینی مانند وقف و بستنشینی، توجه داشته و مقالههایی با عناوینی چون عدل و کارکرد علما در انقلاب مشروطه ایران (۱۹۸۱)، شیخ فضل الله نوری و انقلاب مشروطه (۱۹۸۷)، نظریه آیت الله مطهری درباره انسان کامل (۲۰۰۸)، و نیز پیرامون مباحثی مانند اخلاق کسب، تعزیه، شهرها و علما، عدل الهی، و احوال و آثار آیت الله مرتضی مطهری نگاشته است.
خانم اودا یوشیکو، استاد دانشگاه کانسای و محقق اسلام و عرفان اسلامی، چندین مقاله درباره اصول اسلام و تعالیم قرآن و مفاهیمی مانند اُمت (۱۹۸۴)، تقوا (۱۹۸۵)، زندگی و مرگ (۱۹۹۵)، و رستگاری (۱۹۹۷)، و نیز نوشتههایی پیرامون تصوف و به ویژه آراء جلال الدین مولوی (۱۹۷۵ و ۱۹۷۷) دارد.
تفاوت ایرانشناسی ژاپن با دیگر کشورها
ایرانشناسی ژاپن بیشتر راه و شیوه اروپایی، بخصوص بریتانیایی، را دنبال گرفته است. ژاپنیها تجدد و مایهها و شیوههای آن را تا میتوانستند از انگلستان گرفتند و هنوز هم در جلوههای مادی تجدد مانند کشتیسازی و هواپیماسازی، نمونه کار آنها ساختههای انگلیس و امریکا است، و در کار ارتباطات جمعی و رسانهها هم نمونه بریتانیایی را دنبال میکنند. انگلیس با این که قرن نوزدهم، و آغاز کار تجدد ژاپن، در نگهداشتن امتیازهای سیاسی و ادامه محدودیتهای اقتصادی (مانند حق برونمرزی یا قضاوت کنسولی و محدود بودن گمرک کالای وارد شده به ژاپن به پنج درصد که قدرتهای غربی در میانه قرن نوزده به ژاپن تحمیل کرده بودند) بیش از دیگر دولتهای استعمارگر سخت گرفت، فنآوری صنعتی را با دست و دلبازی در اختیار ژاپنیها نهاد و جوانان با استعداد این ملّت صاحب فراست و سختکوش را با علم جدید آشنا و آموخته کرد. با این زمینه و مقدمه، ژاپنیها در شرقشناسی هم بیشتر از انگلیسیها و دیگر اروپاییان آموختند. البته در سالهای پس از جنگ جهانی دوم به موجبات سیاسی و نیز با پیشرفت شگرف امریکا در همه عرصهها به این سو نیز گرایش نشان دادند. چنین است که شیوه و سلیقه کار ایرانشناسی هم امروزه در ژاپن تلفیقی از سبک اروپایی و ژاپنی است. برای نمونه، ایرانپژوهان از اسلوب پیشگامان اروپایی، مانند ادوارد براون (Edward G. Browne, 1926-1862) انگلیسی، الگو گرفته امِا کوشیدهاند که شیوه آنها را با خلقیات و نگرشهای خود نزدیک کنند. ژاپنیها هر اندازه هم که به تجدد دلبسته باشند باز نمیتوانند خلقیات خود را کنار بگذارند، و یک علت پیشرفت ژاپن هم همین نکته است. ژاپنیها در ایران در زمینههای باستانشناسی و مطالعات اجتماعی موفق بودهاند. برای نمونه، فکر میکنم که بهترین تکنگاری روستایی ایران را مرحوم پروفسور اونو (Ôno Morio, 2001-1925) که رییس مرکز مطالعات خاوری دانشگاه توکیو بود نوشته است (کتاب بیست و پنج سال با روستائیان ایران، که ترجمه فارسی آن با عنوان خیرآبادنامه منتشر شده است (چاپ دانشگاه تهران، 1376)). او در دهه چهل به ایران آمد و روستایی به نام خیرآباد نزدیک مرودشت را انتخاب نمود و سالها درمورد کشاورزی و خلقیات مردم این روستا تحقیق کرد. در آن ایام باستانشناسان ژاپنی در آنجا که نزدیک تخت جمشید است همکاری داشتند و وی که با پرفسور اگامی رئیس این هیات باستانشناسی دوست بود این روستا را برای کار خود مناسبتر یافت.
انجمن اسلامشناسی ژاپن
انجمن اسلامشناسی ژاپن موسسهای تحقیقی است که به همت کسانی، و از آن میان شمار بسیاری از استادان و پژوهندگان این زمینه، مانند مرحومان ماتودا، مائهجیما و شیمادا، در ماه ژوئن سال 1963 میلادی بنیاد گذاشته شد تا در عرصه مطالعه اسلام و سرزمینهای مسلماننشین بکوشد، و نیز جایگاهی باشد برای مبادله فرهنگی با کشورهای اسلامی. این انجمن در ماه نوامبر همان سال نشریه «دنیای اسلام» (ایسورام ـ نو ـ سکای: Isuram-no-Sekai) را برای گردآوردن و انتشار نتایج تحقیقات اسلامشناسی تاسیس کرد. در سال 1967 وزارت خارجه ژاپن این انجمن را به رسمیت شناخت؛ و انجمن توانست افزون بر انتشار مجله تحقیقی، مجالس سخنرانی و مبادله افکار درباره دنیای اسلام در مناسبتهای متعدد برگزار کند.
«دنیای اسلام» که مجلهای علمیبا هدف ارائه نتایج پژوهشهای اسلامی است، از نخستین نشریههای تحقیقی بود که پس از جنگ آغاز به انتشار کرد، و مقالههای ارزندهای در موضوعهای متنوع مرتبط با جهان اسلام در آن درج و معرفی شده است.
نیز در سال 1982 دائرهالمعارف اسلام (نشر هیبونشا: Heibunsha) که با نظارت و ویراستاری این انجمن تالیف یافته بود منتشر شد.
همچنین، در احوالی که جهان دستخوش دگرگونی عمده شده، این انجمن دوره «درس اسلام» را در ده بخش پیوست شمارههای سی وهفت و سی وهشت و بعد «جهان اسلام» انتشار داده است تا دستنامهای برای درک بهتر خوانندگان نسبت به حقایق دنیای اسلام باشد. این سلسله مقالهها با شرح، تفسیر، گزارش و گفتگو با اهل تخصص همراه شد تا فهم و دریافتنش آسانتر شود. از شماره چهل و یک به بعد، ستون معرفی کتابهای تخصصی تازه داخلی و مقالههای منتشر شده در خارج به مجله افزوده شد. مجله «جهان اسلام» از سال 1993، دو شماره در سال منتشر و برای اعضای این انجمن فرستاده میشود.
پیشرفت شگفتانگیز اقتصادی، ثروت مادی، و جامعه مرفه پشتوانه فعالیت محققان ژاپن شده؛ و از سویی هم این تلاشها، در طرح و بنیاد یا در تداوم آن، به امکانات و حمایت سازمانی و مالی دولت و پشتیبانی بنگاههای تولیدی و تجاری وابستگی یافته است، و نمیتواند به سلیقهها و اهداف این دستگاهها بیتوجه باشد. با این همه، تدبیر و تلاش و همت آن شمار از ایرانپژوهان ژاپن که کارشان عمق و اصالت دارد و توانستهاند از فرصتها برای دنبال کردن هدفهای خاص علمیبهره گیرند، سزاوار ستایش است. به ویژه، تلاشهای پژوهندگانی را که کوشیده اند تا پیوندهای تاریخی ایران و ژاپن را روشن سازند باید قدر شناخت.
بهره دوم:
سهم سفرنامه نویسان در ایرانشناسی
سفرنامه نویسان؛
نخستین ایرانپژوهان ژاپنی
شاید بتوان گفت که اولین بار دو عضو مقامدار هیاتی که در سال 1880م./1327هـ.ق. از سوی دولت ژاپن به ایران آمدند به این کار پرداختند، و شرحی هرچند کوتاه در سفرنامههاشان آوردند. این دو، یکی یوشیدو ماساهارو (Yoshida Masaharu, 1921-1852) عضو وزارت خارجه و رئیس این هیات سفارت و دیگری فوروکاوا نوبویوشی (Furokawa Nobuyoshi, 1921-1849) عضو لشکری این سفارت، هرکدام سفرنامه مفصلی نوشتهاند که در آن به ادبیات فارسی اشاره دارند. بعدها مسافران دیگری که از ژاپن به ایران آمدند، بخصوص در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، تجربههای تازهای پیدا کردند و جزئیات بیشتری نوشتند. با نزدیک شدن جنگ با روس (1905-1904) ژاپن علاقه و توجه بیشتری به ایران نشان میداد و مسافران بیشتری از سرزمین آفتاب به اینجا میآمدند که شماری از آنها در جامه جهانگرد و راهب بودایی و خبرنگار روزنامه به ایران میآمدند؛ اما پیداست که همه میخواستند شناخت بیشتر و بهتری برای ژاپن از ایران، همسایه جنوبی روسیه در دیگر سوی آسیا، پیدا کنند زیرا که زمامداران و دست اندرکاران سیاست میدانستند که دیر یا زود با همسایه شمالی درگیر خواهند شد (روسیه برای ژاپن هم همسایه شمالی است، و یک سلسله جزیرههای نزدیک بههم در امتداد شرق سیبری تا شمال ژاپن آنها را به هم پیوسته است).
صراحت لهجه و قلم مسافران ژاپنی در سفرنامهنگاری
استاد اوکازاکی شوکو Okazaki Shôkô, -1935) در مقالهای به ژاپنی پیرامون سفر یوشیدا و همراهانش در مجموعه دنیای اسلام (Isuramu-no-Sekâi، توکیو، 1981، ص169) نوشته است: «سفر یوشیدا بسیار دشوار بود. این نخستین سفارت ژاپن به دربار قاجار بود. ژاپنیها فرهنگ ایران را نمیشناختند. ایران برای آنها سراسر شگفتی بود. یوشیدا تجربه سفر خود را با صداقت به قلم آورده، هرچند که از سر ناآشنایی اشتباهاتی هم کرده است. هیچ ایرانی نمیتوانست این کتاب را (که به ژاپنی است) بخواند. پس یوشیدا آسوده خاطر بود. او تجربه خود را با وسعت نظر به سخن آورده است. در مقایسه با نوشتههای مسافران غربی درباره ایران، یادداشتهای یوشیدا ارزش بیشتری دارد.»
یک ویژگی سفرنامههای ژاپنی این است که چون در آن سالها اهل تحقیق ژاپنیدان در ایران نبودهاند که یادداشتهای منتشر شده را به فارسی درآورند، و دسترسی ایرانیان به محتوای این نوشتهها دور از ذهن مینموده است، در تحریر یادداشتها و تنظیم و انتشار آن محافظهکاری و ملاحظهای نداشتهاند؛ حال آن که شمار بسیاری از سفرنامههای اروپاییان اندک زمانی پس از انتشار آن در دوره ناصرالدین شاه به قلم زباندانان دستگاه انطباعات ناصری به فارسی درمیآمده و به نظر شاه میرسیده است.
نزدیک به یک قرن و نیم سفرنامه نویسی ژاپنیهای ایرانگرد؛
یوشیدا و مسافران پس از او
یوشیدا ماساهارو (Yoshida Masaharu, 1921-1852) عضو وزارت خارجه و رئیس نخستین هیات سفارت ژاپن به دربار ناصرالدینشاه که در سال 1880م./1297 هـ.ق. به ایران آمد و یکصد روز در تهران گذراند، پیوست روزنامه سفرش شرحی درباره تاریخ ایران، وضع حکومت آن، زندگی، آداب، فرهنگ و نمود و جلوههای زندگی مردم و اخلاق فردی و اجتماعی آنها مانند دین، خرافات، جشنها و مراسم عزا و عروسی به دست داده است. سفرنامه ایران یوشیدا با عنوان کایکیو تانکن پروشیا-نو-تابی (iken Perushia-no- Tâbi âT ôKayky: ماجراها در نواحی مسلماننشین؛ سفر ایران) در سال 1894 در توکیو منتشر شد.
فوکوشیما (Fukushima Yasumasa, 1919-1852) که میان سفر دور و دراز خود در قفقاز و ترکستان در سالهای 1895 تا 1897 دو بار در تابستان و پاییز 1896م. (1213 و 1214هـ.ق.) به ایران آمد مردی هوشمند، نکتهسنج، متشخص و خوش معاشرت بود و با آنکه برروی هم بیش از چند هفته در ایران نگذراند شرحی بسیار دقیق و جزءنگر از احوال ایران در ماههای خطیر تغییر سلطنت (کشته شدن ناصرالدین شاه و برنشستن مظفرالدین شاه) و احوال مردم و اطوار بزرگان حکومت و اعیان دولت و آشفتگی کار اداره مملکت به قلم آورده است. یهناگا تویوکیچی (Yenaga Toyokichi, 1936-1862) مردی دانشگاهی و اهل تحقیق که از سوی حکومت ژاپنی جزیره تایوان برای بررسی وضع تولید و تجارت تریاک در سال 1899م. (1317هـ.ق.) به ایران آمد، وصفی خواندنی درباره جغرافیای ایران، وضع حکومت و رجال آن، شهرها و مناظر ایران و بسیاری دانستنیهای دیگر دارد.
گزارش سفر کوبوتا شیرو (Kubota Shirô, 1944-1873) که در سال 1901م. برای دنبالگرفتن کار تحقیق یهناگا به ایران آمد، تکملهای است بر سفرنامه این یک، هرچند که گزارش کوبوتا فقط به مقوله تولید و تجارت تریاک و مطالب مرتبط با آن پرداخته است.
اینووه ماساجی (Inoue Masaji, 1947-1876) جوان هوشمند و جستجوگر ژاپنی که در سال 1902م. (1320هـ.ق.) در فرصت تعطیل تابستانی دانشگاه محل تحصیل خود در اروپا سفری تندگذر به ورارود (ماوراءالنهر) و ایران و قفقاز کرد و فقط پنج روز در تهران بود، یکی از دقیقترین شرحها را درباره حکومت، اقتصاد، مالیه، قشون، بازرگانی و سیاست خارجی ایران به دست داده و وصف بسیار دقیقتری از وضع ایالات ساحلی دریای خزر- مسیر سفرش به تهران- به قلم آورده که با توجه به جوانسالی او شگفتیبرانگیز است.
دو ژاپنی دیگر دیدارکننده از ایران در دهه 1900 نیز سفرنامه نوشتهاند. یکی ناکامورا نائوکیچی (Nakamura Naokichi, 1932-1865) که او هم در سال 1902م/ 1320هـ.ق. به ایران آمد؛ و دیگری سوزوکی شینجو (Suzuki Shinjô, 1957-1873) راهبی بودائی که در سالهای 1906-1905م./ 1323هـ.ق. به کشور ما سفر کرد.
پس از آن سفرنامه ایران اوءبا کاگهآکی (Ôba Kageaki, 1924-1872؛ نام قلمیاش: کاکو Kakô) را در دست داریم، که بخشی از کتاب سفرنامههای او با عنوان «چهلهزار فرسنگ از شمال به جنوب جهان» است. اوءبا در سال 1910م. (1328هـ.ق.) به ایران آمد، و سفرنامهاش ویراستهای از گزارشهایی است که گهگاه در میان سفربرای مدیر روزنامه ملت (کوکومین) به توکیو میفرستاد. او نوشته است: «جنبش انقلابی حراست از مشروطه که در میانه تابستان سال 1909 به پیروزی رسید (شکست و فرار محمدعلی شاه) مهمترین رویداد برای شناختن احوال کنونی ایران است... .»
پس از سفر هیاتی حقیقتیاب از سوی وزارت خارجه ژاپن به تهران در سال 1923 و آمدن نمایندگانی دیگر در این دهه، با ایجاد مناسبات رسمی میان ایران و ژاپن با ماموریت کاساما آکیئو در مقام نخستین وزیرمختار ژاپن در تهران در سال 1929م. و ایجاد نمایندگی دیپلماتیک ایران در توکیو مناسبات این دو کشور وارد مرحله تازهای شد و چند شرکت تجاری و تولیدی ژاپن هم دفاتر خود را در تهران گشودند و شمار ژاپنیهای مقیم ایران رو به فزونی رفت.
وصف فُوروکاوا از زبان و ادب پارسی
فوروکاوا عضو لشکری هیات سفارت یوشیدا به دربارهای ایران و عثمانی شرح این سفر و یافتههای خود را در کتابی با عنوان پروشیا کیکو(Perushia Kikô) یا یادداشتهای سفر ایران در سال 1890 در توکیو انتشار داد. این یادداشتها تصویری از نگاه ژاپن به ایران در آن سالها و نیز آگاهیهای ارزنده از ایران دوره قاجار به دست میدهد. بخشی از محتوای این سفرنامه، و نوشتههای دیگر مسافران ژاپنی، مطالب و حقایقی است که در سفرنامههای پرشماری که اروپاییان در چند دهه پایانی سده نوزده میلادی درباره ایران نوشتهاند، نمیتوان یافت.
فوروکاوا در مقدمه فصلی درباره ادبیات در سفرنامه خود نوشته است: «تعالیم رایج در ایران فقط محدود به بخشی از علوم اساسی در زندگی، و مدرسه تازه بنیاد و آموزش علوم جدید بسیار کم است. درسها بیشتر درباره احکام شریعت است. نوآموزانی که در مدارس ولایات و دهات تحصیل میکنند فقط زبان فارسی و عربی میخوانند، و بهترین فایده تحصیل را سواد قرآن خواندن میدانند. برای هزینه مکتب در دهات، اولیای شاگردها سهمی از حاصل کشت به مکتبدار میدهند. این ترتیب مشابه آن است که در «تراکویا» (Terakoya، مکتبخانههای ژاپن) معمول است.
«حروف فارسی، اعم از مصمت و مصوت، سی و دو است، و کلمات با ترکیب این حروف و از راست به چپ نوشته میشود.»
فوروکاوا در پی این مقدمه شرحی درباره مدرسه دارالفنون و رشتههای درسی و شیوه آموزش در آن، معلم اتریشی موسیقی دارالفنون، مشق نظامیشاگردان آن، درس ادبیات در مدرسه نظام، سهولت پذیرفته شدن به دارالفنون، پیش رفتن هر کار با دادن پیشکش و بیقدری علم و فرهنگ یاد کرده و شرحی درباره ضرورت و اولویت رشد فرهنگی برای ایران افزوده است.
شرح یوشیدا ماساهارو درباره زبان پارسی و ادبیات آن
یوشیدا ماساهارو عضو وزارت خارجه و رئیس نخستین هیات سفارت ژاپن به دربار ناصرالدین شاه که در سال 1881م. (1297ﻫ.ق.) به ایران آمد و یکصد روز در تهران گذراند، پس از نوشتن روزنامه سفرش شرحی نیز درباره احوال ایران، تاریخ و فرهنگ آن، وضع حکومت، زندگی مردم و تعالیم اسلام انجام داد و جلوههای حیات فردی و اجتماعی مانند طب، خرافات، جشنها، مراسم عروسی و عزا به دست داده، و در معرفی زبان و ادب پارسی نوشته است: «در روزگار باستان و در قرون میانه بسیاری نویسندگان و سرایندگان نامور در ایران برآمدهاند. در عصر جدید شمار اینان اندک بوده است.
«سعدی بسیار پرآوازه است، و ترجمه آثار او در اروپا خواستار و خواننده فراوان دارد... .
«به طور کلی، در آسیای میانه و بخشهایی از عربستان و غرب شبه قاره هند مردم به فارسی سخن میگویند. فارسی در این سرزمینها، زبان اشراف و اعیان و بزرگان بوده است. فارسی در غرب آسیا مانند زبان فرانسه در فرنگ بود. در اروپا هم [نخبگان] به فرانسه سخن میگفتند، و فرانسه روزگاری زبان علمی و فنی بود. در آسیای میانه و بخشهایی از عربستان و غرب هند هم هر شاه و امیر و رئیس قبیلهای به فارسی سخن میگفت، و فارسی ندانستن و ناتوانی در سخن گفتن به فارسی برای این بزرگان مایه شرم و خواری بود. خط فارسی از راست به چپ نوشته میشود، و آن را با قلم نی مینویسند. . قلم نی را برای نوشتن میتراشند و نوک آن را تیز میکنند.... ایرانیها همیشه قلمدان و مهر با خود داشتند.» (از: سفرنامه یوشیدا ماساهارو، ترجمههاشم رجبزاده، به نشر، 1373)
وصف فُوروکاوا از سیمای ناصرالدینشاه
فوروکاوا عضو نظامی هیات سفارت یوشیدا به دربار ناصرالدینشاه (1880-81م./1297-98هـ.ق.) در بخش یکم سفرنامه پرمحتوایش، گذشته از دقایق مربوط به نظام حکومتی و تاسیسات عمومی و زندگی اجتماعی و آداب و رسوم مردم، به طور کلی هرآنچه را که دیده، یافته و شنیده شرح داده است. وصف او از ناصرالدینشاه نمودار تفاوت حال و کردار ناصرالدین شاه با میجی امپراتور پرآوازه ژاپن است:
«یک بار که ناصرالدینشاه را دیدم هنگامیبود که از کاخ تابستانی خود در دامنه البرز بازمیگشت. فراشان در پیش موکب شاه میرفتند و شاه لباس رسمیپوشیده بود و چند تن از ملازمانش سواره همراه بودند. چند صاحب منصب سوار با لباس نظام در جلو میرفتند و چند یساول سوار، شمشیر برهنه در دست، در چپ و راست شاه میراندند و یکی هم با گرزهای که سر نقرهای آن میدرخشید سوار بود. شاه در میان این موکب ملازمان و مراقبان سوار اسبی با زین و برگ زرکوب در حالی که چپ و راست او هفت- هشت سوار میرفتند اسب میراند. موکب ملوکانه ترکیب و ترتیب خوب و شکوهمندی داشت؛ اما شاه لباس فرنگی پوشیده و عینک آفتابی زده و چتر آفتابگیر فرنگی بالای سر نگاه داشته بود. این سیما و ظاهرش ناساز مینمود و شکوه شاهانه در آن نبود، و پیدا بود که در نفوذ رسم و راه اروپایی درآمده و فقط زیب و زینت ظاهر را فراگرفته است. [به سیمای شهر هم که بنگریم میبینیم که] در خیابانها درختکاری شده و چراغ برای روشنایی نصب شده، نظام قشون از اتریش اقتباس شده، و ساختن قلعه نظامی از فرانسه گرفته شده است. شاه پانزده کاخ تابستانی دارد و صد و سی و چهار زن در حرم خود، و با تجمل میگذراند و به اخذ مظاهر تمدن میبالد. اما از تهران که پا بیرون میگذاریم همه جا بیابان برهنه است، و اگر هم اراضی زیر کشت در گوشه و کنار باشد زارعانش در خانه محقر یا زیر چادر زندگی میکنند و برای کمک به امر معاش خود دام نگاه میدارند. پستخانه و خط تلگراف ساختهاند، اما راهسازی نکردهاند و چاپارخانهها وضع بسامانی ندارد... . دفاع مملکت را به دست بیگانگان سپردهاند... و همچنان پایبند رسوم کهنه مانده اند... .
«اگر در ایران کورش هم باز زنده شود، در برابر اروپای هشیار و پیشرفته کار بر او دشوار خواهد بود. امروزه اروپاییان بسیار درست و حساب شده کار میکنند.» (سفرنامه فوروکاوا، ترجمههاشم رجبزاده، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1384، ص264-263)
این سخن فُوروکاوا است. میدانیم که ناصرالدین شاه در دیدار با هیات سفارت ژاپن پرسشهایی بهجا و دقیق از آنها کرد. شرح مفصل پرسش و پاسخها را فوروکاوا و یوشیدا در سفرنامهشان آوردهاند. شاه از آنها درباره نظام حکومتی و قشون چین و ژاپن پرسید و درباره مسیر و مدت سفرشان، و نیز از چند و چون ایجاد شبکه راهآهن در ژاپن، و سرانجام هم ابراز امیدواری کرد که «طرح خوبی برای پیشرفت و ترقی ایران و ژاپن، که هر دو از کشورهای آسیا هستند، تدبیر کنیم.» اما به اندازه سلطان عبدالحمید دوم پادشاه عثمانی که از این فرستادگان ژاپن گزارش مکتوب درباره اوضاع ژاپن جدید خواست (بنگرید به سفرنامه فوروکاوا، ترجمۀ فارسی، ص316) از آنها پرس و جو نکرد. سلطان صاحبقران، با همه هوشمندی و آگاهیاش از احوال دنیا، در پی متجدد ساختن ایران نبود. او بینش خودش را داشت و دغدغه اصلیاش این بود که جایگاه و سلطنت بیدردسر خود را نگه دارد. کارهای روابط خارجی را در خلوت با سفیر انگلیس و گاهی سفیر روسیه میگذراند. خودش گفته بود که با خارجه جنگی ندارد، و جنگش با سرکشان داخلی و احیانا شورش عوام است، که برای مقابله با هرکدام شگرد خاص خودش را داشت و برای این مقابله هم قشون شکسته بسته قاجار و عدهای توپچی و سوار و پیاده را کافی میدید. مردم را، که «عوام کالانعام» میدانست، قابل نمیدید که به حرف و خواستهشان توجه کند.
در ژاپن ، اول یک «انقلاب از بالا» انجام گرفت و مردم و هواداران تجدد یا دیوانسالاران و دولتمردان بیمناک از غلبه استعمار غرب- که تهدیدی عاجل شده بود- نخست از آفت امپراتور متحجر و کژفکر (کؤمی، 1867-1831) راحت شدند، و پسر نوجوانش را که از بخت بلند ژاپن نیک نفس و مستعد و خوشفکر بود چنان که باید بار آوردند، و در چهل و پنج سال سلطنت او به همه هدفهایشان برای تجدد و اعتلای ژاپن رسیدند.
*رجب زاده استاد پیشینِ دانشگاه مطالعات خارجی اوساکا.
سفرنامههای ژاپنی ترجمه شده به فارسی
روزنامه و خاطرات سفر ژاپنیهای دیدار کرده از ایران که در ژاپن چاپ شده بیش از شصت تا است، که حدود بیست تای آن به صورت کتاب مستقل انتشار یافته و بقیه گزارشهای مقاله مانند و چاپ شده در مجلههای متفرق است. فهرست سفرنامههای ترجمه شده به فارسی به ترتیب تاریخ انتشار آن در زیر میآید: 1373: سفرنامه یوشیدا ماساهارو، نخستین فرستاده ژاپن به ایران در دوره قاجار(سالهای 88-1287ه. ق./1881-۱۸۸۰م.)، ترجمه و تحقیق هاشم رجبزاده با همکاری ی. نیئییا و کینجی ئهاُورا، بهنشر؛ و ویرایش جدید آن با افزودن متن اصلی ژاپنی، همان ناشر، 1390. // 1374: یاد تهران؛
سفرنامه و خاطرات اُوچییاما ایواتارو؛ نخستین فرستاده ژاپن به ایران (مهر۱۳۰۵ ـ مهر۱۳۰۶)، ترجمههاشم رجبزاده، در: ماهنامه کلک، ویژهنامه ژاپن، شماره ۶۵ (مرداد ۱۳۷۴)، ص 342- 304. // 1383:
سفرنامه و خاطرات آکیئو کازاما، نخستین وزیر مختار ژاپن در ایران (۱۳۰۸ تا ۱۳۱۱ خورشیدی)، ترجمههاشم رجبزاده، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، تهران، ۱۳۸۰. // 1383:
ایران و من: خاطرهها و یادداشتهای ئهایجی اینووه، تحقیق و ترجمههاشم رجبزاده، دفتر پژوهشهای فرهنگی با همکاری مرکز بینالمللی گفتگوی تمدنها، تهران، ۱۳۸۳. // 1383:
سفرنامه، خاطرات ایران، و یادنامه آشیکاگا آتسواوجی (با مقدمهای درباره زندگی و آثار او)، تحقیق و ترجمههاشم رجبزاده، دفتر پژوهشهای فرهنگی، تهران. // 1384:
سفرنامه ایران فوروکاوا نوبویوشی (عضو هیات نخستین سفارت ژاپن به ایران در دوره قاجار، ۱۸۸۱-۱۸۸۰م.) ترجمههاشم رجبزاده و کینجی ئهاورا، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، تهران. // 1390: اینووه، ماساجی؛ مسافر ژاپنی در ماوراءالنهر، ایران، و قفقاز (۱۳۲۰ه. ق./ ۱۹۰۲م)، ترجمههاشم رجبزاده با همکاری کینجی ئهاُورا، انتشارات طهوری، تهران، ۱۳۹۰. // 1392:
فوکوشیما، یاسوماسا؛ سفرنامه ایران و قفقاز و ترکستان (تابستان و پائیز 1896م.)، ترجمههاشم رجبزاده و کینجی ئهاورا، دفتر پژوهشهای فرهنگی، تهران. // 1392: یهناگا تویوکیچی؛ سفرنامه یهناگا تویوکیچی در ایران و آناطولی (۱۳۱۷ه.ق./ ۱۸۹۹م.):
ژاپن و تجارت تریاک در پایان قرن نوزده، بهپیوست گزارش رسمی یهناگا درباره تریاک ایران، و گزارش سفر و ماموریت کوبوتا شیروء در ایران، ترجمههاشم رجبزاده و کینجی ئهاُورا، کتابخانه طهوری، تهران. // 1393:
اوءبا کاگهآکی (کاکوء) ؛ سفرنامه ایران و ورارود (۱۳۲۸ه. ق./ ۱۹۱۰م): بخشی از کتاب چهل هزار فرسنگ از شرق به غرب، ترجمههاشم رجبزاده و کینجی ئهاورا، کتابخانه طهوری، تهران. // 1394:
سفرنامه ناکومورا نائوکیچی: مسافر فقیر ژاپنی در ایران (1320 ه. ق./ ۱۹۱۰م)، ترجمههاشم رجبزاده و کینجی ئهاورا، کتابخانه طهوری، تهران. // 1394: سفرنامه سوزوکی شینجو: پیاده گردی راهب بودائی ژاپنی در شمال و شرق ایران (1906-1905م.)، ترجمههاشم رجبزاده و کینجی ئهاورا، کتابخانه طهوری، تهران. // 1394:
پنج سفرنامه ژاپنیهای دیدار کننده از ایران (دهه 1920میلادی- 1300 خورشیدی) ترجمههاشم رجبزاده و کینجی ئهاورا، کتابخانه طهوری، تهران. // از سلسله گزارش پارسی سفرنامههای ژاپنی دفترهای زیر نیز هم اکنون آماده است، و سه دفتر نخست برای انتشار سپرده شده است:
- یازده سفرنامه ژاپنیهای دیدارکننده از ایران در سالهای 1931 تا 1945 میلادی (1310 تا 1324خورشیدی)، ترجمههاشم رجبزاده و کینجی ئهاورا.
- پانزده سفرنامه و خاطرهنوشته ژاپنیان دیدار کننده از ایران (1324 تا 1391خورشیدی)، ترجمههاشم رجبزاده و کینجی ئهاورا. // - اونو موریو، یادداشتهایم از انقلاب اسلامی، ترجمههاشم رجبزاده و کینجی ئهاورا. //
- کارکنان شرکت نفتی ایدهمیتسو، از توکیو تا آبادان؛ ایدهمیتسو و نفت ایران (1332)، ترجمههاشم رجبزاده و کینجی ئهاُورا. // جز اینها، یک دفتر مکمل هم از سفرنامههای قدیم و جدید که به تازگی یافته شده، آماده خواهد شد.
آشی کاگا، آتسوُاوُجی )Ashikaga,Atsuuji1983-1901)
فرزند یکی از خاندانهای حاکم ژاپن در قرون میانه. در دانشگاه دوشیشا در کیوتو ادبیات خواند، و خدمت علمی خود را با تدریس زبان سانسکریت در دانشگاه کیوتو آغاز کرد. در سال 1932 برای خواندن زبانهای اوستائی و پهلوی نزد بِنوِنیست Benwenist به فرانسه رفت، و در پایان این دوره و پیش از بازگشتن به ژاپن به نمایندگی میهنش در جشنهای هزاره میلاد فردوسی به ایران آمد. پس از انجام گرفتن این جشنها در پاییز سال 1313 خورشیدی، نزدیک یک سال در ایران ماند، به اصفهان و یزد و شیراز سفر کرد و آموختن زبانهای ایرانی باستان را دنبال گرفت. سفرنامه ایران او یادگار این تجربه است. آشی کاگا به استادی ممتاز دانشگاه کیوتو و ریاست دانشکده ادبیات اینجا رسید، و در سالهای بالای عمر هم در دانشگاه توءکای کرسی تدریس و نیز ریاست این دانشگاه را داشت. در ریاست انجمن خاورشناسی ژاپن هم که سالها و تا هنگام مرگش با او بود در پیشرفت مطالعات باختر آسیا در ژاپن کوشید.
اِگامی، نامیو )Egami,Namio2002-1906)
پس از گذراندن دانشگاه توکیو، کارهای تحقیقی خود را در قوم شناسی غرب آسیا، چین و مغولستان آغاز کرد. از خاورشناسان صاحب مکتب و اهل نظرِ ژاپن شناخته میشد، و چندین کاوش گسترده را در باختر آسیا، و از آن میان در ایران، برنامه ریزی و رهبری کرد و به نتایج درخشان باستانشناسانه دست یافت.
از حاصل تحقیق های عمده او کتابهایی در زمینه فرهنگ شمال اروپا- آسیای باستان (یوُر آجیا هوپّو بوُنکا- نو- کِنکیو، 1951)؛ ژاپن، کشور مردمی از تبار سوارکاران؛ مطالعات باستانشناسی غرب آسیا( به اشتراک)؛ و آثار باستانی خاور: مطالعه در فرهنگ آسیا(آجیا بونکا- شی کِنکیو، 1965)منتشر شده است، و نیز مقالههای بسیار،از آن میان یکی با عنوان «اهمیت فرهنگ ایران»(ایران بونکا- نو- جویوُسِی، در نشریه تحقیقی Museum، 1958). اِگامیپس از درگذشتن آشی کاگا حدود بیست سال و تا هنگام مرگش ریاست انجمن خاورشناسی ژاپن را داشت، و نیز ریاست مؤسسه معتبر تحقیقی و موزه فرهنگ خاورباستان(کودای اورینتو هاکوبوتسوکان)را در شهرِ میتاکا در توکیو.
اوکادا، اِمیکو Okada,Emiko(-1932)
پس از گذراندن دانشگاه توکیو گاکو گِی برای ادامه تحصیل به دانشگاه تهران رفت و از دانشکده ادبیات اینجا درجه دکتری گرفت. در دانشگاه توکیو و در دورهها و دانشگاههای دیگر به تدریس زبان و ادبیات فارسی پرداخت، و پس از تأسیس بخش فارسی و ایرانشناسی در دانشگاه مطالعات خارجی توکیو در سال 1980 دانشیار و سپس استاد این بخش شد و پس از آن استادی دانشگاه چوُئو را یافت. از کتابهای معروف تر وی« ایران- جین نو کوکورو»(دل ایرانی) است. بسیاری از داستانهای تغزلی فارسی، بخصوص سرودههای نظامی(خسرو و شیرین، لیلی و مجنون،...) و ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی را به فارسی درآورده است. نثر ژاپنی خانم اوکادا زیبا و گیرا و مناسب بیان تغزلی این شاعران است.
اوکازاکی، شوکو)Okazaki,Shoko1935)
پس از گذراندن دانشکده ادبیات دانشگاه کیوتو به گروه محققان مؤسسه اقتصاد آسیا پیوست، و چند سالی نیز فرصت مطالعه در دانشگاههای انگلیس داشت. کار تدریس را در دانشگاه مطالعات خارجی اوساکا دنبال کرد، و در سالهای تحقیق فعّال خود چندین کتاب و بیش از یکصد مقاله ارزنده علمی درباره ایران، بخصوص احوال اقتصادی و اجتماعی دوره قاجار، تألیف و ترجمه کرد. از آثار بیشتر شناخته شده وی«قنات، آبراه حیاتی ایران» و نیز ترجمه مالک و زارع نوشته ان لَمبتون است.
اونو، موریو )Ono,Morio2001-1925)
در توکیو از خانواده ای سامورایی تبار به دنیا آمد و در دانشکده علوم دانشگاه توکیو دانش آموخت(1950) و سپس درسهای دانشکده اقتصاد اینجا را گذراند(1935). پس از چند سال در بخش فرهنگ خاوری این دانشگاه سمت تدریس یافت. بعدها کرسی تحقیق مردم شناسی این دانشگاه را داشت، و سالها نیز تا بازنشسته شدنش(سال 1984)ریاست مؤسسه فرهنگ خاوری آن را. از آن پس به تأسیس دانشکده مطالعات خاوری دانشگاه دایتو بوُنکا همت نهاد، و چند سالی اینجا را گرداند. در این سالها به تحقیق در روستاهای ترکیه نیز رو آورد. در سال 1993 از این دانشگاه نیز کناره گرفت و پس از آن تا درگذشتنش هر سال چند ماهی در کار پژوهش روستایی در ایران و ترکیه میگذراند.
در یکی از نخستین سفرهایش به ایران روستای خیرآباد در مرودشت فارس را برای تحقیق روستایی برگزید، و از سال 1964م/ 1343خ تا پایان زندگیش کمتر سالی بود که از چند روز تا چند ماه در اینجا نگذراند. حاصل این تحقیق پی گیر کتاب ارزنده او« 25 سال نمایش کشاورزی در ایران»(نشر NHK، توکیو، 1990) بود، که ترجمه فارسی آن با عنوان« خیرآباد نامه: 25 سال با روستائیان ایران» در سلسله انتشارات دانشگاه تهران منتشر شد.(1376).
ایتو، گیکیّو )Ito,Gikkyo1996-1909)
در ایالت یاماگوُچی متولد شد. در دانشکده ادبیات دانشگاه کیوتو( از سال 1930، در رشته زبان سانسکریت) دانش آموخت، و از سال 1941 در همان دانشگاه به تحقیق و تدریس آیین زرتشت سرگرم بود تا درجه استادی ممتاز یافت. مردی وارسته، گوشه گیر و علم دوست و مورد احترام جامعه دانشگاهی ژاپن بود. تا پایان عمر خود تدریس در شماری از دانشگاهها و نیز تحقیق در آیین زرتشت و پهلوی شناسی را از دست ننهاد. مقالههای فراوان به انگلیسی و ژاپنی منتشر کرد. از نوشتههایش « ایران باستان» (کودای پرشیا)، «تحقیق درباره زرتشت»(زُرُ اَستاکِنکیوُ)، «اندیشه درباره راه یافتن فرهنگ ایران به ژاپن»(پرشیا بونکا تورای کوء)، و «مجموعه مقالهها درباره زرتشت»(زُرُ استا رونشوُ)است.
ایتسوُکی، هیرویوُکی Itsuki,Hiroyuki (1932)
در فوُکوُئوکا، جنوب ژاپن، به دنیا آمد، و با مأموریت پدر و مادرش که هر دو معلم بودند از کودکی در کره که آن سالها زیر حکومت ژاپن بود بزرگ شد. در 20 سالگی به توکیو بازگشت و به دانشگاه واسِدا رفت. با آنکه، بر اثر فقر، تحصیل را در نیمه راه رها کرد، نوشتن را از دست نگذاشت. کتاب او« سارابا مُسکووا گوُرنتای»(خداحافظ لشکر مسکو!)در سال 1966 جایزه داستانها برای نوجوانان را برد، و در چند ساله پس از آن چند جایزه ادبی دیگر گرفت. از داستانهای دیگرش« برگهای آتشی پاییز»(موئه روُآکی) و «منع رفت و آمد شبانه»(کایگِن ری- نو- یوروُ)است.
ایزوتسو، توشیهیکو Izutsu,Toshihiko(1992-1912)
دانش آموخته دانشگاه کِی ئو در رشته زبان انگلیسی و زبان عربی. در سالهای بارآمدگیش علاقه ای هم به زبان روسی یافت، و نخستین کتاب او« روشیاتِکی نینگن»(انسان روس وار) بود. سرنوشت وی را به منچوری کشاند، و در مرکز تحقیق« شرکت راه آهن منچوری» که پیش از جنگ در واقع بر این سرزمین حکومت داشت پژوهشهای خود را دنبال کرد. به عرفان اسلامی و معارف قرآنی گرایش یافت، و اندوخته ذهنی و دانشی برای آثار ماندنی خود فراهم ساخت. از این آثار میتوان جوهر اعتقاد در الهیات اسلام( نشر دانشگاه کِی ئو، توکیو، 1965)، حقیقت و بیداردلی (نشر ایوانامی، توکیو، 1983)، فرهنگ اسلامی( نشر ایوانامی، توکیو، 1986)، ترجمه فیه مافیه، در اقوال جلال الدین رومی نوشته بهاء ولد، و ترجمه کتاب مشاعر ملاصدرا را یاد کرد. زنده یاد ایزوتسو در انجمن فلسفه ایران و مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران و دانشگاه مک گیل کانادا که از سال 1347 بنیاد گرفت فعال و از ارکان علمی آن بود، و سالها در کار پژوهش در این بنیادها در ایران و کانادا گذراند. پس از مرگ وی، یادنامه ای به همت استاد سید جلال الدین آشتیانی، تاکاشی ایوامی و دیگران با مقالههایی به انگلیسی از همکاران و شاگردانش انتشار یافت(نشر ایوانامی،توکیو، 1998).
ایموتو، ئه ایچی Imoto,Eichi(-1930)
دانش آموخته دانشکده ادبیات دانشگاه کیوتو، و متخصص تمدن و فرهنگ ایران باستان، سنت ها و اعتقادات ایرانیان و روابط تاریخی ایران و ژاپن. استاد بخش زبان فارسی و ایران شناسی دانشگاه مطالعات خارجی اوساکا، و پس از آن دانشگاه مومویاما گاکوئین. استاد ایموتو که از گردانندگان اصلی انجمن خاورشناسی ژاپن است بتازگی جشن نامه هشتاد و هشت سالگی شاهزاده میکاسا عموی دانشمند امپراتور ژاپن را فراهم آورد، که در نوامبر سال 2004 منتشر شد. حاصل تحقیق استاد ایموتو در تمدن و فرهنگ ایران و فولکلور ایران و ژاپن تاکنون در صدها مقاله و دهها کتاب انتشار یافته، و روشن شدن گوشههایی از تاریخ پر رمز و راز روابط فرهنگی کهن ایران و ژاپن مدیون تلاشهای عالمانه اوست.
اینووه، ئه ایجی )Inoue,Eiji1986-1911)
در مدرسه زبانهای خارجی توکیو(اکنون دانشگاه مطالعات خارجی)زبان هندی آموخت، و با شوقی که به زبان فارسی یافته بود داوطلب دوره کارآموزی مترجمی وزارت خارجه ژاپن در ایران شد و نخستین بار از راه سیبری و روسیه به ایران آمد. از آن پس پنجاه سال زندگی کاریِ پرفراز و نشیب او بیشتر در ایران و چند سالی در افغانستان گذشت و با آشنایی نزدیک به احوال ایران و تسلطی که به فارسی گفتاری یافته بود کارگشای دستگاه دیپلماسی و نیز بنگاههای اقتصادی و بازرگانی ژاپن در ایران بود. در سالهای میانه عمر، به تحقیق و نوشتن رو آورد؛ که حاصل این بخش از فعالیت او مقالههای متعدد در بررسی وضع ایران است که بیشتر در ماهنامه انجمن دوستی ایران و ژاپن چاپ میشد. در دو دهه پایانی عمر و در سالهایی که میان مأموریت هایش در ایران در ژاپن میگذراند اداره کارهای این انجمن را نیز داشت، و هم سرگرمی تدریس در کلاسهای فارسی آموزی انجمن و جاهای دیگر مانند دانشگاه توءکای. دلبستگی زنده یاد اینووه به ایران تا به آنجا بود که پس از مرگش و برابر وصیت وی، فرزندش نیمی از خاکستر پیکر او را به ایران آورد و در گورستان ژاپنیها به خاک سپرد(مرداد ماه 1365). پس از درگذشتنش، ماسایوُکی اینووه، فرزند او، منتخبی از یادداشتهای پدر را با عنوان «واگا- کایسوء-نو- ایران»(خاطرههایم از ایران)چاپ کرد. برگردانده فارسی این یادداشتها از سوی دفتر پژوهشهای فرهنگی منتشر شده است(ترجمههاشم رجب زاده، تهران، 1383).
اینووه، یاسوُشی )Inoue,Yasushi1991-1907)
شاعر و نویسنده پرآوازه ژاپن و شیفته راه ابریشم و سهم تاریخی و تمدن گستر آن. در هوکایدو، شمال ژاپن، زاده شد و نخست در دانشگاه کیوُشو حقوق خواند و پس از دو سال به رشته زیبایی شناسی دانشگاه کیوتو رفت. کارش را با خبرنگاری مطبوعات آغاز کرد، و پس او روزنامه نگاری به داستان نویسی رو آورد. توجهی خاص به دقایق جمله پردازی داشت، با چنان وسواس و باریک نگری که خاصّ شاعران است. داستانهای تاریخی بسیار نوشت، و جایزههای ادبی متعدد گرفت. در سال 1973 با گروه تحقیق و گزارش رادیو- تلویزیون ژاپن(NHK)چهل روز در مسیر جاده تاریخی ابریشم سفر کرد، که حاصل آن کتاب« الکساندر نومیچی»(مسیر[لشکررانی] اسکندر)بود. پس از آن هم چهار کتاب درباره جاده ابریشم از او منتشر شد، و نیز در تهیه فیلم مستند و ارزنده راه ابریشم که NHK مباشر آن بود سهم عمده داشت. سالها رئیس انجمن قلم ژاپن بود، و در سال 1984 مجمع بین المللی انجمنهای قلم کشورهای جهان را در توکیو با موفقیت برگزار کرد.
سوُگیتا، هیده آکی Sugita,Hideaki (-1956)
دانش آموخته دانشگاه کیوتو، با سابقه تحقیق در هنر و جامعه و ادب ایران و ادبیات عرب. دانشیار دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه توکیو. مقالههای متعدد در رشته تحقیق خود منتشر کرده که از آن میان است: تصویر ژاپن در کتابهای درسی جهانِ عرب، نقش حمام در ادبیات فارسی و عربی، فوارهها در دنیای اسلام. کتابِ خواندنی و ماندنی او« نیهون جین- نو- چوُتو هاکن»(خاورمیانه از نگاه ژاپنیها، نشر دانشگاه توکیو، 1995)مجموعه ای ارزنده از حاصل مطالعات منسجم و آراء منطقی درباره تصویر ذهنی ژاپنیان از ایران و اسلام و موجبات و مایههای پیدا آمدن آن است.
شیبا،ریوتارو Shiba,Ryotaro(1996- 1923)
دانش آموخته دانشگاه مطالعات خارجی اوساکا در رشته زبان مغولی، نویسنده پرآوازه داستانهای تاریخی، و دلبسته ایران و جاده ابریشم. بیش از پنجاه اثر ارزنده درباره تاریخ و تمدن ایران و ژاپن و ماوراءالنهر و دیگر سرزمینهای شرق و غرب آسیا از خود به یادگار گذاشته است. پس از نخستین کتابش به نام« گِنجوُتسوُشی»(ساحره ایرانی) که ممتاز شناخته شد، دهها جایزه ادبی گرفت. دوست می داشت که درباره دوره میجی (سالهای سرنوشت ساز 1867 تا 1912، عصر تجدّد ژاپن) داستانهای تاریخی بنویسد. او در این عصر رویدادها و دگرگونیها دوران ساز می دید، و از میان مردان این دوره که کوشیدند تا نظم نوینی فرا آورند به ریوما ساکاموتو دلبسته بود. شیبا بینش ویژه خود را از تاریخ داشت، که به نام خود او «شیبا شیکان»خوانده شده است. سالهای جنگ اقیانوس آرام را در منچوری گذرانده بود، و دهشت آن ایام را از یاد نمیبرد. جنگ را دیوانگی و نابخردی می دانست. شیبا شیفته ایران بود، و سهم بزرگ این سرزمین و مردم آن را در تمدن جهانی می ستود.
شیمادا، جوءهِی Shimada,Johei(1990 -1924)
دانش آموخته دانشگاه توکیو با تخصّص در تاریخ. در دانشگاه چوئو کرسی تدریس داشت، و تحقیق و تألیف وی همه پیرامون اسلام و احوال مسلمانان بود. از کتابهایش «جهان اسلام»(1983)و «محمد(ص)»(1985)یادکردنی است.
فوُکایی، شین جی Fukai,Shinji (1985-1924)
پس از گذراندن دانشگاه توکیو به تدریس و تحقیق در رشته هنر ایرانی و هنر در دنیای اسلام در این دانشگاه پرداخت. از آثار نامبردار او هنر ایرانی(نشر کودانشا، 1965)، هنر اسلامی(نشر گاکوُشو، 1972)، و شیشه ایرانی است، که این یک به انگلیسی و فارسی هم ترجمه شده است. تألیف ها و مقالههای استاد فقید فوُکایی بخصوص درباره شیشه ایرانی و فن و هنر ساخت آن از دقت و اعتبار علمی خاص برخوردار است.
فوُکوشیما، یاسوماسا Fukushima,Yasumasa (1919-1852)
سرهنگ ستاد، در اواخر سده نوزده پس از درگیری ژاپن با چین و چند سالی پیش از جنگ ژاپن با روس، مأموریت شناسایی سرزمینهای غرب آسیا، ایران و مستملکات عثمانی را یافت، و در مسیرش به هند و خاور دور هم رفت. او را در ژاپن با لقب «شوگوُن»(سپهدار)می نامند و«کاشف آسیای میانه» میشناسند. چند سفرنامه خواندنی از خود به یادگار گذاشته که بخش چشمگیری از آن شرح گشت و گذار و دیدارهایش از ایران است.
نخستین سفرش به ایران در بهار و تابستان 1896(1313ق) بود، و در بوشهر پیاده شد و به تهران آمد. با مظفرالدین شاه و شماری از رجال قاجار دیدار کرد؛ اما چون نتوانست مشق قشون را ببیند از راه رشت، باکو، تفلیس و ولادی قفقاز به ترکستان رفت و پس از چندی از راه خوقند به مشهد آمد و دیگربار روانه تهران شد. از اینجا به عربستان زیر حکومت عثمانی رفت و پس به بوشهر بازگشت، و با کشتی راهیِ هند و برمه شد، و در ماه مارس 1897 به ژاپن بازگشت.
کاتسوُفوُجی، تاکه شی Katsufuji,Takeshi (1931)
دانش آموخته دانشکده ادبیات دانشگاه کیوتو، با گرایش تحقیق در تاریخ ایران دوره مغول، تاریخ و فرهنگ افغانستان، و تاریخ چین. ایرانشناس صاحبدل لطیف طبع که پس از سرآمدن دوره تدریسش در بخش های ایرانشناسی و تاریخ و فرهنگ چین در دانشگاه مطالعات خارجی اوساکا با درجه استادی ممتاز، در دانشگاه ایالتی ایواته در شمال ژاپن کرسی تدریس یافت. استاد کاتسوفوجی انجمن ایرانشناسی ژاپن را در سال 1982 بنیاد نهاد، که شماری از فعال ترین ایران پژوهان ژاپن در آن شرکت دارند و مجلس سالانه خود را هر بهار در یکی از دانشگاههای معتبر ژاپن و به میزبانی یکی از استادان ایران پژوه برگزار میکند. استاد کاتسوفوجی در فارسی دانی و آشنایی با فرهنگ و ادب ایران در جامعه دانشگاهی ژاپن ممتاز و از احترام و اعتبار خاص برخوردار است. از نوشتههای وی مقالههای «تحقیق تاریخی تحولات ایران و افغانستان»(1985)و «سفر وامبری به آسیای میانه»(1992)است. از کتابهای منتشر شده او برگزیده امثال فارسی به ژاپنی(با شرکت هاشم رجب زاده، نشرِ دایگاکوُ شورین، توکیو، 1993م)را میتوان یاد کرد.
کاتو، کازوُهیده Kato,Kazuhide(-1941)
دانش آموخته دانشگاه هوکایدو و از شاگردان استاد فقید مغول شناس ژاپنی مینوبوُ هوندا. تحقیق در تاریخ حکومت مغولان در ایران و باختر آسیا و نیز تاریخ عصر تیموریان را دنبال کرد، و در دانشگاه توءکای کرسیِ تدریس یافت. از مقالههای او، جز کِبک و یساور که در این مجموعه آمده، تیمور و سرزمین افغانها، امیر تیمور و شهرِ کش؛ و از ترجمههای او گزارش ژاپنی اسماعیلیان نوشته برنارد لوئیس است.
کازاما، آکی ئو Kasama,Akio( 1945- 1885)
نخستین وزیر مختار ژاپن در ایران(1308 تا 1311 خورشیدی)، دیپلماتی برجسته و آگاه و اهل علم بود. در کمتر از سه سال مأموریت خود در تهران درباره تاریخ ایران به مطالعه پرداخت، ذوق و هنر ایرانیان را ستود، و به ادب فارسی دل بست، و چون به وطن بازگشت یادداشتهای خود را مدون ساخت و با عنوان «سرزمینهای بیابان، ایران، عربستان و ترکیه»(ساباکو- نو- کونی؛ پروُشیا، عَرَبیا، تورکو) انتشار داد( نشر ایوانامی، توکیو، 1935). از تألیف های دیگر او یک دوره کتاب در سه مجلّد با عنوان کای کیوْ-توْ(مردم مسلمان) در تحقیق اقوام مسلمان است(نشر ایوانامی، توکیو، 1939 تا 1941). او پس از مأموریت در ایران وزیر مختار ژاپن در لیسبون پرتقال شد و سپس در میانه جنگ اقیانوس آرام(1943) به فرمانداری نظامی- سیاسی ویتنام که به اشغال ژاپن درآمده بود، در هانوی، منصوب شد. در ماه آوریل 1945(بهار 1324)، چند ماهی پیش از پایان گرفتن جنگ، کازاما برگشتی آواماروُ روانه ژاپن بود که این کشتی در غرب دریای چین هدف اژدر افکن امریکایی شد و به زیر آب رفت و کازاما نیز روزگارش سر آمد.
کاگایا، کان/هیروشی Kagaya,Kan/Hiroshi (1930)
نام کوچک استاد کاگایا، کان، در ژاپنی هیروشی هم خوانده میشود. رشته زبان هندی را در دانشگاه مطالعات خارجی توکیو گذراند و آنگاه به مطالعه تاریخ معاصر ایران و ادب پارسی و نیز زبان اردو پرداخت. کرسی تدریس زبان اردو را در دانشگاه مطالعات خارجی اوساکا داشت، و پس از بازنشسته شدن از اینجا در دانشگاه مطالعات خارجی کانسای به تدریس پرداخت. هرچند که تحصیل و تخصص استاد کاگایا در رشتههای هندی و اردو بوده، اما در کارِ تحقیق بیشتر به ادب فارسی و احوال جامعه ایران پرداخته، و حاصل این تلاش کتابهای تاریخ معاصر ایران، شناخت اسلام، تاریخ معاصر جنوب آسیا، و نیز مقالههای فراوان بوده که چند تای آن به فارسی نگاشته شده است.
کیتاگاوا، سِی ایچی Kitagawa,Seiichi(1947)
دانش آموخته دانشکده ادبیات دانشگاه هوکایدو، از شاگردان استاد فقید مینوبوُ هوندا، و پی گیر تحقیق در تاریخ دوره ایلخانان ایران، تاریخ ارمنستان و مغولان در غرب آسیا. استاد دانشکده علوم انسانی دانشگاه هیروساکی، و اکنون استاد بخش مطالعات اسلامی دانشگاه توءهوکوُ در سِندای در شمال ژاپن. از مقالههای وی: بنیاد گرفتن نکودریان؛ امپراتوری مغول، و گرجستان در قلمرو ایلخانان است.
گاموء، رِی ایچی Gamo,Reiichi(1988-1901)
در مدرسه زبانهای خارجی توکیو( اکنون دانشگاه مطالعات خارجی)زبان هندی آموخت، و تحصیل را در هند، ایران و اروپا دنبال کرد. با آنکه تحصیل و تدریس وی در رشته هندی و زبان اردو بود، در کار تحقیق به ایرانشناسی شوق داشت. تاریخ و فرهنگ ایران( ایران- نو- رِکیشی توبونکا، نشر هاکوبونشا، توکیو، 1941) و شاعران پارسی گوی (پروشیا- نو- شی جین، نشرِ کینو کونیا، توکیو، 1964)از تألیف های اوست. یکی از بهترین ترجمههای گلستان سعدی به ژاپنی را نیز استاد فقید گاموء فراهم آورده است.
ماتسوموتو، سِی ایچو Matsumoto,Seiicho(1992-1902)
از محبوب ترین نویسندگان داستانهای رمزی در ژاپن، که نوشتههای گزارش گونه و تحقیقی هم دارد. در نوشتههای تحقیقی و تاریخی او ایران و تمدن باستانی آن جای خاص دارد، و مجموعه ای از این نوشتهها را در کتاب معروف خود« پرسپولیس کارا آسوُکا ئه»(از تخت جمشید تا آسوُکا- پایتخت باستانی ژاپن)آورده است.
نخستین داستان او به نام« تِن تو سن»(نقطه و خط) در سال 1957 در مجله«تابی» (سفر) انتشار یافت. در همان سالها دگرگونیهای فراروی جامعه ژاپن را در آئینه روشن ذهن می دید. جز خلاقیت ادبی، ذهنی آینده نگر نیز داشت.
موری، آرینوری Mori,Arinori(1889-1847)
از رجال دوره تجدّد ژاپن که از سال 1885 تا مرگ خود در روز 11 فوریه 1889 وزیر فرهنگ و ارشاد عامه بود، و در این روز به دست یک متعصّب شینتو کشته شد. گویا سوءقصدکننده رفتار او را که روزی هنگام دیدار از معبد بزرگ شینتویی ایسه پرده دوم را با عصای خیزران خود کنار زده بود تا درون آن را ببینند توهین به خدایان دانسته و به انتقام برآمده بود.
آرینوری موری در انگلیس درس خوانده بود، و اصلاحات بسیار در مدارس فرا آورد. دغدغه نخستین او مسأله آموزش و هدایت عامه بود، که آن را زیربنای هرگونه تغییر و تحوّل مطلوب می دید.
میکاسا نومی یا، شاهزاده تاکاهیتو Mikasa-no-Miya;Prince Takahito(1915)
شاهزاده خاورشناس و عموی دانشمند ژاپن، پسر سوم امپراتور تایشو(1926-1912)؛ به سنت دیرپای معمول برای پسران خاندان پادشاهی، مدرسه نظام را گذراند. در دوره جنگ جهانی دوم در چین بود. در میان خاندان سلطنتی به آزادمنشی ممتاز است. پس از پایان گرفتن جنگ و آغاز فصل نوینی در تاریخ ژاپن، یکسره به شرق شناسی روی آورد و تحقیق در تمدنهای باستانی بویژه مصر، بین النهرین و ایران را پی گرفت؛ و در زمینه مبادلات فرهنگی در عهد باستان صاحب نظر و تألیف شد، که مجموعه ای از این نوشتهها زیر عنوان« کودای اورینت»(شرق باستان) منتشر شده است. نظارت عالی و ریاست افتخاری چند مرکز مهم تحقیقی، و از آن میان موزه و مرکز تحقیق شرق باستان و نیز انجمن شرق شناسی ژاپن با شاهزاده میکاسا است، و نیز عضویت چندین مجمع علمی معتبر جهان، از آن میان آکادمی علوم فرانسه، را داراست. در سالهای اخیر توجه بیشتری به تحقیق در مصر باستان نشان داده است.
به مناسبت 60، 70 و 88 سالگی شاهزاده میکاسا هر بار جشن نامه ای به صورت مجموعه مقالهها و یادگار نوشتههای خاورشناسان، دانشگاهیان و نویسندگان ژاپنی تدوین و از سوی انجمن خاورشناسی ژاپن منتشر شده است.
#هانه دا، آکیرا Haneda,Akira1(1989-1910)
دانش آموخته رشته تاریخ شرق در دانشگاه امپراتوری در کیوتو(1934)و دانشگاه پاریس(1938). در این سالها کار پژوهش را در تاریخ چین باستان و اقوام ترک دنبال گرفت، و زبانهای عربی، ترکی و فارسی را هم آموخت. پس از بازگشتن به ژاپن عضو مؤسسه تحقیقات آسیایی شد(1939)، و از سال 1940 به تدریس تاریخ خاور زمین در دانشسرای کیوتو پرداخت و پس از یک سال مقام استادی اینجا را یافت. در سال 1949 استاد دانشکده ادبیات دانشگاه کیوتو شد و تدریس تاریخ غرب و میانه آسیا را در اینجا و نیز تدریس تاریخ آسیای جنوب غربی و زبان ترکی را در بخش مطالعات آسیای باختری این دانشکده دنبال کرد. در سالهای 1967 تا 1969 ریاست این دانشکده را داشت، و در سال 1973 با عنوان استادی ممتاز بازنشسته شد؛ اما تدریس را در مراکز علمی دیگر دنبال کرد. از مقالههای او« شرق ترکستان در اواخر دوره مینگ و اوایل دوره امپراتوری شینگ»(1942)و«سیاست حکومت چین دوره سلسله شانگ در برابر مسلمانان» است. به تاریخ چین در سدههای 16 و 17، و نیز تحقیق در زندگی صحرانشینان ترکستان و مبادله فرهنگی شرق و غرب، علاقه داشت.
هایاشی، ریوایچی Hayashi,Rioichi(1992-1918)
دانش آموخته دانشگاه توکیو و دارای تخصص در هنرهای زیبا. در دانشگاههای تسوکوبا و مطالعات آموزشی توکیو سِمت تدریس داشت. از میان آثار فراوان او، معروفتر از همه کتاب معروف راه ابریشم است که از ژاپنی به چند زبان دیگر هم ترجمه شده است. کتاب هنر در سرزمینهای اسلامی در سلسله بررسیهای هنری انتشارات کودانشا (ایسورام؛ کودانشا- بان سِکای بیجوُتسوُ(17)، کودانشا، توکیو، 1966)اثر معروف دیگر اوست.
هوندا، مینوبوُ )Honda,Monobu1999-1923)
دانش آموخته دانشگاه توکیو و دانشگاه کمبریج. در عرصه ای گسترده، از تاریخ امپراتوری مغولان در ایران و آسیای وسطی گرفته تا تاریخ چین در سدههای میانه تحقیق و تألیف داشت. تدریس را در دانشگاه هوکایدو آغاز کرد، و پس از دو دهه به دانشگاه کیوتو آمد و کرسی تدریس تاریخ آسیای جنوب شرقی را در اینجا یافت، و در سال 1985 ریاست دانشکده ادبیات این دانشگاه را از سال 1986 و پس از بازنشسته شدن از دانشگاههای دولتی، در دانشگاه بازرگانی ناگویا تدریس داشت. از اوایل دهه 1960 بارها برای پژوهش بتنهایی یا همراه گروههای دانشگاهی ژاپن به ایران سفر کرد، و بخصوص بارها به دیدن بقایای قلاع اسماعیلیان رفت. عمده مقالههای مغول شناسی استاد فقید هوندا در مجموعه ای زیرعنوان «مونگول- جیدای شی کِنکیوء»(مجموعه مقالههای مغول شناسی) در سلسله انتشارات دانشگاه کیوتو(1991م)چاپ شده است.
یاگی، کامه تارو Yagi,Kametaro (1986-1908)
در شهر ماتسؤیاما در شیکوکوُ( جزیره جنوبی ژاپن) به دنیا آمد و پس از گذراندن دوره مدرسه در زادگاه خود وارد دانشکده ادبیات دانشگاه امپراتوری( دانشگاه توکیو کنونی)شد. سپس سِمت مربی در همین دانشگاه یافت(1932)، و پس از چندی مدرّس دانشگاه هوسِه ئی و از سال 1938 دانشیار دانشگاه مطالعات خارجی توکیو شد. در سال 1939 به بنگاه تحقیقات آسیایی در منچوری رفت، و در اینجا با استاد اسلام شناس فقید توشیهیکو ایزوتسوُ آشنایی یافت. پس از جنگ چند سالی در دانشگاه توءکای و مدرسه کشتیرانی تجاری تدریس کرد. از سال 1949 به دانشگاه علوم بازرگانی ماتسویاما، زادگاه خود، رفت. در سال 1969 رئیس این دانشگاه و رئیس هیأت امنای آن شد، و این سمت ها را تا بازنشسته شدنش در سال 1974 داشت. از کتابهای او شرح دیانت اسلام (1937)، زبان فارسی(1943)، زبان هندی(1943) و ترجمه شعرهای فارسی(1960)است؛ اما در مقالههایش بیشتر به بررسی عقاید و مکتب های فکری پرداخته، و از 36 عنوان فهرست شده در یادنامه او اکثر آن پیرامون اندیشه و فرهنگ در ایران است.
یوشیدا، ماساهاروُ )Yoshida,Masaharu1921-1852)
صاحب منصب وزارت خارجه ژاپن و رئیس هیأت سفارتی که این دولت به دربار ناصرالدین شاه فرستاد(1880م/ 98-1297هـ.ق)در خانواده ای سامورایی بار آمد، و در تحصیل دانش چینی کوشید. از فعالان جنبش مشروطه خواهی در عصرِ مِیجی (1868 تا 1912م)بود. پس از بازگشتن از مأموریت سفارت به ایران و عثمانی، گزارش سفرش را به وزارت خارجه ژاپن داد، و یادداشتهای خود را جداگانه نیز تدوین کرد که با عنوان« سفر ایران» در سال 1894 در توکیو چاپ شد. در سال 1882 که ایتو هیروبوُمی از پیشروان نهضت تجدّد ژاپن برای الگو گرفتن و تهیه طرح قانون اساسی ژاپن به اروپا می رفت، یوشیدا به عضویت هیأت همراه او انتخاب شد. در بازگشتن از این سفر از کارهای دیوانی کناره گرفت و روزگار هم با او سرِ ناسازگاری داشت. در این سالها لغت نامه ای، در شرح واژگان چینی- ژاپنی، برای دانش آموزان نوشت که در سال 1893 منتشر شد.
به نقل از مجله دریای پارس": http://parssea.org/
مطالعه بیشتر
- زرتشتی دوران ساسانی و در دوره میانه هند [۱]
- Why ancient Persians were able to spawn the Great Empire twice [۲]
- گاه شمار روابط ایران و ژاپن تا انقلاب اسلامی و از 1998 تا 2020 [۳]
- تاریخچه ایران شناسی در ژاپن از آراکی تا تسونئو کورویاناگی [۴]
- ایران شناسی و اسلام شناسی معاصر ژاپن [۵]
- ایران شناسان ژاپنی [۶]
- مجله سازمان دریای پارس http://parssea.org/
ادامه ......... https://b2n.ir/033592